سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاکیزه ترین و پلید ترین چیزها

«ابن فتحویه به اسناد خود از خالدالربعی نقل میکند:

لقمان غلامکی زنگی بود. روزی خواجه اش وی را گفت: امروز گوسفندی را بکُش!

او گوسفندی بکشت. پس خواجه گفت: پاکیزه ترین چیزش را بیاور!

زبان و دلش را بیاورد. گفت: چیزی از اینها پاکیزه تر نداشت؟

گفت: نه.

خواجه خاموش ماند. دیگر روز گفتنش: برای ما گوسفندی بکش!

هم بکشت. پس گفت: پلیدترین چیزها از آن بیاور!

باز دل و زبانش بیاورد. گفتش: تو را گفتم پاکیزه ترین چیزش بیاور، دل و زبانش آوردی و باز گفتم پلیدترین بیاور، [باز] هم دل و زبانش آوردی؟

پاسخ داد: چون ایندو پاکیزه باشند، هیچ چیز از آنها پاکیزه تر نیست و چون پلید باشند، هیچ چیز پلیدتر از آنها نیست.» 

 





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 286
    بازدید دیروز : 101
    کل بازدید : 914342
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/9    ساعت : 10:1 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات