سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چون نان ایشان خورم خیانت ایشان نتوانم کرد

مروان حمار آخرین خلیفه اموی وزیری دانشمند و با تدبیر داشت. مورخان درباره این وزیر با تدبیر که نامش عبدالحمید بن یحیی بود نقل می کنند:

«چون مروان موقیت عباسیان و زوال حتمی سلطنت خاندان خود را می دید، به عبدالحمید گفت: اکنون که خلق یک باره از ما برگشته اند و ارکان دولت همه روی به گریز نهاده اند، مصلحت این می بینم که تو هم از من بگریزی و نزد ایشان(عباسیان) بروی و پس از آنکه نسبت به تو اطمینان حاصل کردند اخبار آنان برای من بفرستی و آنان را از رای های صائب برگردانی.

عبدالحمید این رای را با آنکه بظاهر درست می نمود، نپذیرفت و گفت: من هرگز بدین [عمل] راضی نشوم. و چنین کاری از من ساخته نیست. مدتی را که در وزارت تو بودم، خلافی نکردم. رها کردن تو و پیوستن به عباسیان نشانه ای از بدعهدی و پیمانشکنی من باشد، و چون به خدمت ایشان پیوندم و نان ایشان خورم، خیانت ایشان نتوانم کرد. اگر کنم،براین [مقام] چه اعتماد ماند؟ و نیز این شعر را خواند:

قدبنی ظاهر، لاعیب فیه            لائمه و عذری بالمغیب

یعنی: [در وزارت تو] گناه من آشکار است و من قابل سرزنش به عنوان خیانت و مکر و غدر نیستم،[ام نزد آنان رفتن برای جاسوسی شرم آور است] و من از رفتن معذورم.





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 125
    بازدید دیروز : 103
    کل بازدید : 916384
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/27    ساعت : 7:44 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات