سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از امروز بگو ...

مردی، عارفی را دشنام داد؛ ولی او هیچ نگفت و آن ده را ترک نمود.

مرد را گفتند دانی چه کس را ناسزا گفتی؟

گفت : ندانم !

گفتند : او عارف بزرگی است.

پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و طلب بخشایش کرد.

عارف گفت : تو کیستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟

گفت : دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.

عارف گفت : از امروز بگو، من از دیروز هیچ ندانم.

 

فرانسیس بیکن :

گذشته را در گذشته بگذارید !





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 187
    بازدید دیروز : 338
    کل بازدید : 914581
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/10    ساعت : 9:44 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات