سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سید حسن مدرس :

اختلاف من با رضا خان بر سر کلاه و عمامه و این مسائل جزئی از قبیل نظام اجباری نیست من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داد، مخالفم، من با سیاست هایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می کند، مبارزه می کنم، راه و هدف خود را می شناسم ؛ در این مبارزه هم پشت سر خود را نگاه نمی کنم ...

منبع : کتاب او یک مدرس بود ص 66

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

دو چیز به من نداده است

احمد شاه از سید گله کرده بود و گفته بود : آقا (مدرس) با برنامه و منویات ما همراه نیست و مدرس هم در جواب این چند کلمه را بدون هیچ القاب و تعارفی می نویسد : «شهریارا ! خداوند دو چیز به من نداده است. یکی ترس و دیگری طمع. هر کس با مصالح ملی و امور مذهبی همراه باد، من با او همراهم و الا فلا » .

منبع : او یک مدرس بود. مهدی آقایی ص 62





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

به رسمیت می شناسیم

از جمله مخالفان قرارداد 1919 سید حسن مدرس بود خود دلیل این مخالفت را این گونه بیان می کند : هی می آمدند و به من می گفتند که این قرارداد کجایش بد است؟ بگویید تا برویم اصلاح کنیم! من جواب می دادم آقایان، من یک فرد آشنا به سیاست نیستم، من یک نفر آخوندم و از سیاست خیلی سر در نمی آورم؛ اما آن چیزی که در این قرارداد به نظرم بد است همان ماده اولش است که می گوید ما انگلیسی ها استقلال ایران را به رسمیت می شناسیم ... این حرف مثل این است که یکی بیاید و به من بگوید سید، من سید بودن تو را به رسمیت می شناسم !!

منبع : او یک مدرس بود ص 52 – مهدی آقایی  





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

یک دل شوند !!

در مذاکرات مدرس و سلطان عثمانی ، به سید پیشنهاد می کند که خوب است لباس سربازان ایرانی و ترک یکسان شود! مدرس در جواب گفت :

خیلی چیزهاست که باید بشود، ولی متاسفانه نمی شود و من هم خیلی چیزها دلم می خواهد ولی ممکن نیست. از طرفی در وسط دانه گندم هم خطی هست. ما همین را که داریم خوب است و شما هم همان لباسی را که دارید خوبست ولی چقدر خوب بود ایشان می فرمودند : به جای اینکه لباس سربازان ایرانی و ترک یکسان و یک شکل شود، برادران ایرانی و ترک یک دل شوند، زیرا ممکن است از حیث لباس همرنگ شویم ولی یک دل نباشیم.  





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

آب حوض خالی می کنم!!!

روزی سید حسن مدرس و سید عبدالکریم مشغول مباحثه بودند که جوان طلبه ای را دیدند که از شدت ضعف نای راه رفتن دیگر نداشت، سید حسن معطل نکرد و رفت و از حجره یک عباسی آورد و به جوان داد.

سید عبدالکریم به مدرس گفت : چطوری است که با این شهریه ها همه پول کم می آورند ولی تو زیاد می آوری و به دیگران هم می دهی؟

سید حسن گفت : برای اینکه می روم کار می کنم. پنج شنبه ها درس تعطیل است و جمعه ها هم وقت هست .... صبح زود، بعد از نماز سید حسن لباسش را درآورد و لباس کهنه ای پوشید و یک سطل لاستیکی در دست در کوچه های اصفهان داد میزد آبکش، آبکش و آب حوض را که کار بسیار سختی است را خالی می کرد و اجرت می گرفت. 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات دکتر روحانی پرونده هسته ای

دیدار سرنوشت ساز

در تاریخ 6/2/1384 پس از دیدار کارگزاران نظام با مقام معظم رهبری، دیدار خصوصی کوتاه ولی سرنوشت سازی با ایشان داشتم. در آن دیدار ، مقام معظم رهبری فرمودند نظرشان این است که   ucf  اصفهان راه اندازی شود. در واقع، حرکت جدید از اینجا آغاز شد. استدلال عمده ایشان این بود که اروپایی ها زیر بار شکستن تعلیق نمی روند و تنها وقت تلف می کنند و هر طرحی باشد، در لحظه آخر ایرادی بر آن وارد و مذاکرات را بی جهت طولانی می کنند و ما هر وقت بخواهیم تعلیق را بشکنیم، با آنها دچار مشکل خواهیم شد. ...

منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 332

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات دکتر روحانی پرونده هسته ای

در تاریخ 1383/12/6، با شیراک (رئیس جمهور فرانسه) دیدار کردم.

از او گله کردم که چرا کار (مذاکرات) پیش نمی رود، گفتم اگر تا چند ماه آینده به نتیجه ای نرسیم، شرایط تغییر خواهد کرد و ما به دلیل حساسیت شدید مردم ایران برای اِعمال حقوق قانونی خود، نمی توانیم تعلیق را ادامه دهیم.

او با لحنی نه چندان آرام پاسخ داد و گفت شما فکر نکنید که می توانید غنی سازی کنید. ما 5 کشور دائم شورای امنیت، در این زمینه نظر واحدی داریم و نمی توانیم تحمل کنیم که شما به فعالیت هسته ای خود ادامه دهید. شما می خواهید در منطقه رقابت تسلیحاتی ایجاد کنید. من نیز به تندی پاسخ دادم که نظرات پنج کشور نمی تواند موجب تضییع حق ما شود.

سپس پیشنهاد دیگری دادم مبنی بر اینکه آژانس خود تضمین عینی را تعریف کند و بگوید چگونه می توان صلح آمیز بودن غنی سازی در ایران را تضمین کرد. آیا اگر آژانس فرمولی را برای تضمین ارائه دهد، برای شما کافی است؟ شیراک در پاسخ گفت :

پیشنهاد خوبی است و تضمین آژانس می تواند برای جامعه جهانی اطمینان آور باشد. اما وزیر امور خارجه و معاون وی که در جلسه حضور داشتند، گفتند این پیشنهاد قبول نیست. شیراک واکنش تندی به آنها نشان داد و گفت به ما چه ربطی دارد؟ وقتی آژانس به عنوان نهادی بین المللی بگوید تضمین وجود دارد، ما باید بپذیریم.

منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 255

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

خاطرات دکتر روحانی پرونده هسته ای

وی (البرادعی) پس از ملاقات با رئیس سازمان انرژی اتمی، به یکی از کارشناسان سازمان گفته بود همه موارد را در گزارش بیاورید. هنگام سوار شدن البرادعی به خودرو ، دستیار وی به معاون سازمان گفته بود در گزارشی که تهیه می کنید ، موضوع پلوتونیوم را هم بنویسید. شاید تصور بر این بودکه آنها از موضوع پلوتونیوم اطلاعی ندارند. البته بعدا آژانس در خصوص موضوع چشمه نوترونی (پلونیوم) هم که در گزارش سازمان ذکری از آن به میان نیامده بود، اعتراض کرد. آژانس به کارشناسان ما اطلاع داد که گزارش مربوط به پلونیوم در فلان اتاق سازمان انرژی اتمی ایران موجود است. ....

منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 118

 

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات دکتر روحانی پرونده هسته ای

خاطرات دکتر روحانی از پرونده هسته ای :

البرادعی در تاریخ 24/7/1382 به تهران آمد و در جلسه خصوصی به من گفت ... نمی دانم با سازمان انرژی اتمی شما چه کنم؟ گیج شده ام. یک زمان سازمان می گفت فناوری ما بومی است ، پس از کند و کاو و سوالات زیاد گفت 70 هزار قطعه وارداتی در سال 1995 داشته است. پس از مدتی گفت بخشی از این قطعات در سال 1985 وارد ایران شده است. بعد گفت که به هیچ عنوان تزریقی در سانتریفیوژها انجام نداده است. بعد از لابلای صحبت ها مشخص شد که تزریق هم انجام شده است! با این جوّ بی اعتمادی چگونه به سازمان اعتماد کنیم؟ !

منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 115

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

خاطرات دکتر روحانی پرونده هسته ای

خاطرات دکتر روحانی از پرونده هسته ای :

در مذاکرات با روس ها به ویژه در سفر دوم به روسیه (زمستان 1383) که ملاقاتی طولانی با پوتین داشتم، وی گفت :

ما به شما کمک می کنیم، ولی در قایق شما نمی نشینیم. در مذاکرات خصوصی هم چند سوال داشت. پرسید آیا حاضرید تعلیق را برای مدتی ادامه دهید یا نه ؟ گفتم تعلیق طولانی امکان پذیر نیست. گفت چرا؟ گفتم مردم ایران برای بلند مدت آن را نمی پذیرند. گفت منافع بلند مدت خود را در نظر بگیرید.

بعد افزود اگر تعلیق را بشکنید، از ما توقع نداشته باشید که ما در برابر دنیا بایستیم. گفت : ما با هم همسایه هستیم، ولی نمی توانیم منافع خود را به خطر بیندازیم.

منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 112

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,
<      1   2   3   4   5   >>   >




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 7
    بازدید دیروز : 55
    کل بازدید : 914734
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/13    ساعت : 3:25 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات