سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات ناطق نوری

در دوره ریاست مجلس چهارم، 17 خبرنگار به ایران آمدند، مسئولین هیچ کدام حاضر به مصاحبه با این ها نشدند، اما من گفتم: به آنها بگویید به مجلس بیایند و صدا و سیما هم حضور داشته باشد. اینها دو تا سه سوال جدی کردند، مثلاً یکی این که، «ما رفتیم نماز جمعه و دیدیم همه می گویند مرگ بر آمریکا و پرچم آمریکا را آتش می زدند، شما نظرتان چیست؟ آیا اینها درست است؟» در اینجا من باید جوابی می دادم که هم ناظر به حفظ استراتژی خودمان می بود و هم آن حرف نزد جهانیان منطقی باشد. من گفتم: « مردم ما قدرت تفکیک دارند، آنها با ملت آمریکا دعوا ندارند، اما گله دارند، ما هم گله داریم که چرا این روءسا را انتخاب می کنند. پرچم هم علامت ملیّت یک کشور است، مسئولین ما هم توهین به آن را قبول ندارند و زمانی که پرچم آمریکا را روی خیابان کشیده بودند و روی آن رژه می رفتند، مسئولین دستور دادند که این پرچم را بردارید، چون علامت ملیت است. مردم ما که می گویند مرگ بر آمریکا، اگر با آنها مصاحبه کنید و بپرسید، به شما می گویند که منظور دولت و رئیس جمهور آمریکاست نه مردم آن.

سوال دیگر آنها راجع به سلمان رشدی بود که پرسیدند: « آیا شما هم چنان به فتوای حضرت امام (ره) پای بند هستید؟ آیا دولت ایران هم چنان قصد ضربه زدن دارد؟» البته در این سوال، خبرنگار کمی هم شیطنت به خرج دادند. من گفتم: «اشتباه نکنید. امام یک فتوا دادند، مخاطب امام مکلفین و مقلدین ایشان هستند. دولت مخاطب نیست، البته تک تک اعضای دولت ممکن است مقلد امام باشند. دولت یک انسان و مخاطب فتوا نیست، بنابر این دولت برای کشتن او کاماندو نمی فرستد.»

منبع : کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ص160 - 162





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری :

سیاست خارجه را چه در دوران امام (ره) و چه بعد از دوران ایشان، عمدتاَ امام و رهبری تنظیم کرده و می کنند. یعنی دولت یا مجمع تشخیص مصلحت نظام، در واقع به عنوان بازوی کارشناسی رهبری در سیاست های کلان عمل کرده و نظر کارشناسی می دهند. تصمیم گیری نهایی راجع به سیاست های کلان بخصوص سیاست خارجی چیزی بود که امام هم با همان کهولت سن، خودشان پی می گرفتند و تنظیم کرده یا دستور می دادند. 

منبع : کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری . جلد دوم . ص 158

 

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری :

من همیشه شعارم این بود که ما دولت را قبول داریم و حمایت هم می کنیم، اما معنایش این نیست که ما وکیل الدوله هستیم و هر چه دولت بگوید(دولت آقای هاشمی) چشم بسته بپذیریم. در هر جای دولت نقصی مشاهده کردیم حتماَ سوال و استیضاح و تحقیق و تفحص می کنیم و به خاطر رفاقت، وکیل الدوله نمی شویم. 

ما نه تنها دستگاه های دولتی، بلکه نهاد های زیر مجموعه ی رهبری مثل صدا و سیما و بنیاد جانبازان را هم تحقیق و تفحص نمودیم و نتیجه را از تریبون مجلس قرائت کردیم.

البته قبل از انجام چنین کاری وقتی خدمت مقام معظم رهبری  رسیدیم، ایشان می فرمودند:« به جدّ این تحقیق و تفحص را انجام دهید و اصلاَ کوتاه نیایید».

منبع : کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری جلد دوم ، ص 153





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

رای اعتماد به دولت دوم آقای هاشمی 

زمانی که آقای هاشمی برای دور دوم به ریاست جمهوری انتخاب شد، قبل از اینکه اعضای دولتش را به مجلس معرفی کند، بنده و تعدادی از دوستان، یکی، دو دفعه خدمت ایشان رسیدیم و گفتیم بعضی از وزارتخاه ها خیلی مهم است.نمایندگان مجلس هم یک طومار در مورد بعضی از وزارتخانه ها بویژه وزارت کشور نوشتند.

... معنای طومار نمایندگان هم این بود که کسی که دور اول معرفی کرده اید، نباشد. البته ایشان را هم گفتم: «اگر شما هم معرفی کنید ممکن است مجلس به ایشان رای ندهد». ایشان هم پذیرفتند و دیگر وزیر قبلی را معرفی نکردند.

... از لیست پیشنهادی ایشان برای کابینه به جز مرحوم نوربخش، همه رای آوردند و هیچ تصمیم جناحی و گروهی هم برای رای ندادن به نوربخش وجود نداشت.

وقتی به من خبر دادند که آقای نوربخش رای نیاوردند، اصلاَ باورم نمی شد. گفتم: «اشتباه می کنید، دوباره بشمارید.» مجدداَ شمارش شد و زنگ زدند و گفتند ایشان رای نیاوردند.

منبع : خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری جلد دوم. ص 150

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

تشکیل بازرسی دفتر رهبری

آقا به من حکم بازرسی دادند. ایشان حکمی قریب به این مضامین نوشته بودند : « از آنجایی که اینجا آخرین ملجا و مرجع تظلمات مردم است، شما را به عنوان مسئول بازرسی انتخاب می کنم و از شما می خواهم که یک دفتر کوچکی تشکیل بدهید و مسائل کارگزاران نظام را پیگیری کنید.» از این جا کار بازرسی شروع شد. ... چنان چه کسی تظلمی به دفتر آقا داشته باشد، آقا مورد را به بازرسی ارجاع می دهد و ما هم بازرسی کرده و نتیجه را به ایشان گزارش می دهیم.

ترکیب اعضای دفتر بازرسی هم به این صورت است : چهار گروه کاری وجود دارد که عبارتند از : گروه فرهنگی، گروه اقتصادی، گروه قضایی و گروه سیاسی.

منبع :کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری جلد دوم ص 133





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

پرونده ی برادران تحریریان

یک روز آقای رفیق دوست نزد من آمد و نامه ای از آقا، خطاب به اینجانب آورد که مضمون آن رسیدگی به تظلمی بود که برادران «تحریریان» صاحب کارخانه ی خودکار بیک به آقا کرده بودند. آقا هم دستور پیگیری داده بودند.

البته بخشی از نامه ی آقا خیلی تند بود، مضمون آن چنین است : « خدا کند این گونه که این ها «تحریریان» می گویند درست نباشد؛ و الا وای بر من، وای بر ما، اگر این درت باشد. اگر این ظلم ها در کشور شود، در قیامت چه پاسخی خواهیم داشت.».

... تعزیرات و بچه های وزارت اینها (برادران تحریریان) را به اتهام سوء استفاده از ارز دریافتی و وارد نکردن مواد اولیه دستگیر کرده ، و با وجود سن بالایی که داشتند به شدت اذیت شده بودند.بخصوص ، وقتی به این ها گفته بودند می خواهیم جلوی کارگرها شما را شلاق بزنیم.

شکنجه ی روحی شده بودند و اینها با وجود اینکه افراد مذهبی و متدینی بودند، تحت فشار عصبی، هر دو اقدام به خودکشی کرده بودند ، که البته مامورین مانع این کار شدند و آنها موفق به خودکشی نشدند.

... جهت رسیدگی به این پرونده ، باید به مکان های «ورود ممنوع» وارد می شدم. ... ما وقتی درهای ورود ممنوع را باز کردیم و با زور به بعضی ندامتگاه ها و زندان ها رفتیم و وقت و بی وقت کار را پیگیری می کردیم، باید با بعضی بچه های وزارت که خودشان بازجوهایی پیچیده و زرنگ و پخته ای بودند ، برخورد می کردیم.

وزیر اطلاعات آن موقع به من گفت «این کار شما بزرگترین ضربه را به ما زد.» ... گزارش را که به آقا دادیم ، پیشنهاد هم دادیم که این سه جوان بازجو که این تخلفات را انجام دادند. دستگیر و محاکمه و اخراج شوند، آقا هم پیشنهاد ها را پذیرفتند و دستور دادند که اجرا شود.

متخلفین دستگیر شدند و آقای «نیری» محاکمه شان کرد و شلاق خوردند و اخراج شدند.

منبع : کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ج 2. ص 131





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

حجت الاسلام ناطق نوری :

تشکیل گروه مشاوره ی رهبری

من از همان ابتدا خدمت مقام معظم رهبری بودم و در همان روزهای اول رهبری گروه مشاوره، برقرار بود. اسامی اعضای گروه مشاوره عبارت بودند از : آقای مهندس موسوی، آقای باهنر، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای موسوی خوئینی ها و بنده.

شاید افراد دیگری هم بودند که الان در خاطر ندارم این جمع هفته ای یک جلسه خدمت آقا می رفتیم و آقا مسائل را مطرح می فرمودند و بر روی مسائل مشورت می کردیم. دوستان هم به منظور ساماندهی امور، نظر مشورتی خودشان را ارایه می دادند. البته کارها هر چه بیشتر جلوتر می رفت ، نقش این گروه مشاوره کم رنگ تر می شد. ... از مجمع روحانیون، آقای شیخ حجت الله کیان ارثی، داماد آقای خلخالی، مرتب خدمت آقا می رسید و توقعات و انتظارات و نقطه نظرات آقایان را به آقا انتقال می دادند.

منبع : خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری . جلد 2. ص 127





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

خاطرات ناطق نوری

تعطیلی سخنرانی ناطق نوری در دانشگاه تهران

جامعه اسلامی دانشجویان ... برای سخنرانی در دانشگاه تهران بنده را دعوت کردند. ما هنگام ظهر رفتیم، دیدیم در مسجد دانشگاه قفل است. حال آنکه درِ مسجد دانشگاه تهران هیچ گاه وقت ظهر تعطیل نبود.

معلوم بود که آقایان تحکیمی ها (دفتر تحکیم وحدت) آن جا نفوذی داشتند و با همکاری سایر مسئولین دانشگاه، مسجد را قفل کردند. من وقتی این وضع را دیدم، در همان حیاط جلوی در مسجد، عبا را انداختم و ایستادم برای نماز و پشت سر ما هم یک جمعیت فراوانی ایستادند و در همان حیاط، نمازمان را خواندیم.

آقایان دیدند که خیلی بد شد، آمدند و درِ کوچک مسجد را باز کردند و گفتند آقا بفرمایید. ما هم از همان در به داخل رفتیم.

وقتی بالای منبر رفتم و خواستم که سخنرانی کنم، برق را قطع کردند و به ناچار بلندگوی دستی آوردند. خلاصه از منبر که پایین آمدیم علیه ما به طور مفصل شعار دادند، پسرها این طرف و دختر ها هم از پشت پرده...

همین آقایانی که امروز (اصلاح طلبان) طرفدار لطافت و گفتگو هستند، آن روز خشونت طلبی آنها چنان گل کرده بود که در مسجد را بستند....

باب شدن خلیفه کشی

چند روز پس از ماجرای مسجد دانشگاه ....آقای رضوی یزدی... در مجلس صحبت می کردند. ایشان در صحبت هایش از حرکت دانشجویان در مسجد دانشگاه علیه اینجانب حمایت کردند و گفتند دانشجویانی که به فلانی اجازه ی صحبت ندادند، کار بسیار خوبی کردند. این ها در میان مردم پایگاهی ندارند و از دانشجویان تشکر کردند.

در راهروی مجلس به ایشان گفتم : «آقای رضوی تمام صحبت شما را گوش کردم، اما به شما بگویم این که نگذارند آقای یزدی در مهدیه صحبت کنند و من در دانشگاه، به همین جا ختم نمی شود. به قول معروف اگر خلیفه کشی باب شود ، شما هم یک روز گرفتار می شوید...

منبع : کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ص 112

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

دیدار با آقای کروبی

در مجلس سوم که آقای کروبی رئیس مجلس بودند ، ملاقاتی با ایشان داشتم. در این دیدار به ایشان گفتم « با تشکیل مجمع (روحانیون) ، شما از ما جدا شدید، اما کسانی که شما به خاطر آنها از ما جدا شدید ، و عمدتا هم اعضای تحکیم وحدت هستند ؛ نه ما را قبول دارند و نه شما را و به اعتقاد بنده اصلا آخوند را قبول ندارند... به ایشان گفتم : دیدگاه های ما بسیار نزدیک است و اختلاف مبنایی نداریم، اگر گاهی هم اختلافی احساس می شود، ناشی از سلیقه ها می باشد، لذا جهت کاهش تنش ها بهتر است برای انتخابات مجلس چهارم، جامعه (روحانیت) و مجمع (روحانیون) یکی شوند و یا حداقل لیست مشترک بدهیم.» آقای کروبی خودش واقعا می پذیرفت ، اما ایشان گفت بروم و با رفقا صحبت کنم که البته رفقای ایشان نپذیرفتند.

یک بار هم مقام معظم رهبری در زمانی که رئیس جمهور بودند به منظور ایجاد وحدت بین جامعه ی روحانیت و مجمع روحانیون، جلسه ای در ریاست جمهوری تشکیل دادند و شورای مر کزی هر دو تشکیلات را دعوت کردند... در این نشست ، مرحوم احمد آقا در مورد تفرقه بین روحانیون صحبت های بسیار ارزشمندی داشتند. ...

 سپس آقای هاشمی صحبت کردند و گفتند : « اصلا جدا شدن آقایان کار عاقلانه ای نبود و باید با یک برنامه ای قضیه حل شود. در اینجا آقای موسوی خوئینی ها بحثی کرد که اصلا بساط جلسه را به هم ریخت، تا آنجا که به یاد می آورم ایشان گفتند :

 آقایان می گویند ما اختلاف مبنایی و ریشه ای نداریم ، این ها حرف های بی خودی است ، اصلا ما اختلافمان با آقایان اختلاف مبنایی است. این صحبت ها همه را کسل کرد....

منبع : خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ص 108





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

جامعه روحانیت بعد از آیت الله مهدوی کنی

سالها بود که جناب آقای آیت الله مهدوی، دبیر جامعه ی روحانیت بودند تا این که در یک مقطعی، ایشان اظهار خستگی کردند. چند مسئله به نظر من موجب این امر شده بود، یکی مسائل مالی که هر کس تا به حال دبیر شده، خسته و بریده است. در یکی از جلسات جامعه ی روحانیت ، من بحث مفصلی کردم که جناب آقای مهدوی و آقایان علما بدون درآمد و بودجه نمی توانند کار کنند...

عامل دیگر هم این بود که جامعه ی روحانیت کمی شکل تشکیلاتی به خود گرفته بود. من خودم عضو شورا و خیلی فعال بودم. ... در یک مقطعی آقای مهدوی حساس شده بودند که این کلاهی ها – به قول ما کت و شلواری ها آنجا چه کار می کنند. من گفتم : « این کت و شلواری ها بازوهای اجرایی ما هستند . در جامعه روحانیت علمای اعلام که نمی آیند دنبال چاپ خانه و پوستر چسباندن و کارهای این چنینی بروند، یا ستاد انتخاباتی بزنند، این کارها را نیروهای اجرایی انجام می دهند. »

ایشان یک مقداری از این جریان گله داشت و هنگامی که این جریان خیلی اوج گرفت ، به ذهن ایشان رسیده بود که من روحیه ی حزبی و تشکیلاتی دارم چون در حزب جمهوری هم بودم و جامعه روحانیت را به سمت تحزب می برم. به این ترتیب آقای مهدوی کنی از تحزب ابا داشت و معتقد بود که ما باید پدری کنیم و نباید حزب شویم، اما من گفتم حزب نه، بلکه جمعی هستیم که تشکیلات لازم داریم و تشکل ابزار خودش را می خواهد.

.... انتخابات مجلس پنجم که تمام شد، من در شورای مرکزی به آقای مهدوی گفتم :

« اگر می خواهید متاثر یا ناراحت شوید ، بشوید، بعضی کارهایی که من می کنم تشکیلاتی است؛ بنابراین من اعلام می کنم دیگر در این قسمت فعالیت نمی کنم. به قول معروف : این کلید و این هم دفتر جامعه. ، اما من به عنوان عضو شورا در خدمت شما هستم. ».

منبع : خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ص 98





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 38
    بازدید دیروز : 151
    کل بازدید : 916448
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/28    ساعت : 7:22 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات