سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

هاشمی رفسنجانی، جامعه روحانیت مبارز

معمولا آقای هاشمی که عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت هم هستند، به طور فعال در جلسات جامعه ی روحانیت شرکت نمی کردند؛ مگر این که جلسه با میزبانی ایشان تشکیل می شد و البته غیر فصل انتخابات. می گفتند « از لحاظ امنیتی برای شما مشکل است، چون محافظین می آیند و همه چز را به هم می ریزند و من از این وضع ناراحت می شوم. ، اجازه بدهید من نیایم. » اما در مقطع انتخابات به طور جدی می آمدند.

ایشان ذاتا اهل فکر و پیشنهاد هم هستند، و در جمع بندی قضایا، به خاطر تجربه ای که دارند، موفق هستند. ما در جلسات متعددی که در آستانه انتخابات مجلس پنجم برگزار شد، اشخاص مختلفی پیشنهاد شدند....

منبع : خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ص 95

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

جوسازی علیه محسن رضایی

در زمان جنگ، جریانی در جبهه علیه فرماندهی جنگ محسن رضایی راه افتاد. جمعی از فرماندهان سپاه و غیره هم جزو آن بودند. این جریان، ریشه در شیطنت های مهدی هاشمی (برادر داماد آقای منتظری) داشت. می گفتند که محسن رضایی و بعضی دیگر آمریکایی هستند، لذا در اوج جنگ ، وقتی محسن رضایی وارد پادگان ولیعصر یا مرکز سپاه کرمانشاه شد، جلوی او خطاب به امام شعار می دادند :

« خمینی بت شکن، بت جدید را بشکن» ؛ یعنی محسن رضایی را بردار. در مجلس هم خطاب به امام طومار امضا کردند. یک روز امام به آقای خامنه ای فرمودند : « شنیده ام که این آقای دوزدوزانی امضا جمع می کند تا مرا در فشار بگذارند که فرمانده سپاه را عوض کنم، بگویید سر جایش بنشیند و الا من جمله ای را خواهم گفت». آقای خامنه ای فرمودند : من آقای دوزدوزانی را خواستم و به او پیام امام را گفتم....

منبع : خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری. ص 83





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری(در دوران وزارت کشور)

شورش زاهدان

در انتخابات مجلس دوم، ،قای «سید محمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان رد صلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه ی علمایی داشت. برخی از سیستانی ها هم شورش کرده دفتر امام جمعه – آقای عبادی را آتش زدند و سپس به طرف استانداری حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند. آقای سید احمد نصری که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت : حاج آقا، دارند به طرف استانداری می آیند ما چه کار کنیم ؟ گفتم : «کوتاه نیایید، برخورد کنید.»

جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تامین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم مستقیما از همان جا به زاهدان برود. اتفاقا در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست.

فردا صبح ، آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت : «آقای زابلی این جاست، چه کار کنیم؟» گفتم «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه ی ایشان را بردارید و چشم هایش را ببندید و او را به زندان بیاندازید» آقای آخوندی گفت : این کار هزینه بالایی دارد، گفتم : همین که دستور می دهم عمل کنید. آنها آقای زابلی را زندان انداختند و با اغتشاشگران برخورد کردند....

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

(ایشان در این زمان وزیر کشور بودند)

بحث دیگر من، ریختن برخی نیروهای تندروی حزب اللهی به خیابان ها برای امر به معروف و نهی از منکر بود.... عده ای از بچه های حزب اللهی خیلی تندرو با زن و دختران مردم تند برخورد می کردند. با بسیاری از این برادران به علت همین تندروی ها برخورد کردم. زیرا امام فرموده بود : «جلوی هرج و مرج را بگیرید».

البته این کار برایم خیلی گران تمام شد و در انتخابات اثراتش را گذاشت و بچه های حزب اللهی می گفتند : « آقای ناطق با ما برخورد کرده و مخالف بسیج است» در حالی که من حکومت کردن به طریق شاه سلطان حسین را قبول نداشتم . نه اینکه مخالف بسیج باشم بلکه قائلم نیروی بسیج که با ابتکار امام رحمه الله علیه به وجود آمد از الطاف الهی برای این کشور است....

امام به من فرمودند : امر به معروف و نهی از منکر این نیست که در خیابان بریزند و رعب ایجاد کنند و بزنند، بنابراین امام فرمود با این ها اساسا برخورد کن، اولا این امر به معروف نیست ثانیا این هرج و مرج ایجاد کردن در کشور است.

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاطرات ناطق نوری

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری

شهرداری، و درگیری های خیابانی

... موضوع ساخت و سازهای بی رویه، مشکل اساسی بود. برای همین نزد امام رفته و گفتم : « عده ای به طور غیر مجاز مبادرت به ساخت و ساز می کنند. و ما اگر بخواهیم برخورد کنیم، مشکل ایجاد می شود». ایشان فرمود که «نگذارید بسازند. به جای آنکه ساختمان های آنها را از بین ببرید و تخریب کنید، از اول نگذارید.» من گفتم « برخی از اینها در روز جمعه می سازند.» فرمودند: « روز جمعه هم پست بگذارید تا نسازند.». گفتم « اینها شب زیلو و گلیم آویزان می کنند و اصلا مشخص نیست. این نوع خانه ها لازم نیست پی و پایه ای داشته باشد. یک بنا و چند عمله لازم دارد و یک دفعه تا صبح دو تا اتاق می زنند. بعد هم یک گهواره و بچه داخل آن می گذارند. این را چه کار کنیم؟»

ایشان فرمود : « در چنین صورتی دیگر چاره ای نیست.»

گفتم : « ما نمی توانیم خدمات بدهیم، آنجا آب ، برق، تلفن وجاده می خواهد این طوری نمی شود تهران را اداره کرد.» ایشان فرمودند : « پس در آن صورت بزنید و خراب کنید، منتهی خسارت آنها را بدهید.»

منبع : خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری جلد دوم ص 45

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

امام خمینی

تشکر از دولت فرانسه

امام در آخرین روز اقامت خود در فرانسه پیامی به دولت و ملت فرانسه دادند و اظهار داشتند :

بسم الله الرحمن الرحیم

در این موقع که پس از چهار ماه توقف پر حادثه در خاک فرانسه، برای خدمت به وطنم می خواهم اینجا را ترک کنم، لازم می دانم از دولت فرانسه که وسایل امنیت و آزادی بیان را برای اینجانب مهیا نمود، و از اهالی محترم که با حس انسان دوستی علاقه خود را به آزادی و استقلال کشور ایران اظهار داشتند تشکر کنم .....

منبع : کتاب اقلیم خاطرات ص 543





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

امام خمینی

فاطمه طباطبایی :

یک روز در جمع خانوادگی امام گفتند : در حکومت اسلامی مردم حق دارند حاکم خود را نقد کنند و حاکم نیز باید انتقاد پذیر باشد؛ الگوی ما در این حکومتی که می خواهیم تاسیس کنیم آن است که زمامدارش به حسب نقل تاریخ، خود به همه خانه های مستمندان سر می زد و فرزندان یتیم را نیز سرگرم می کرد و به خنده وا می داشت.

ما حکومتی را دوست داریم که حاکمش در مسجد می نشست و همه مردم درباره مسائل گوناگون با او به راحتی سخن می گفتند. ما حاکمی را می پسندیم که عدالت را در جامعه مستقر سازد.

منبع : کتاب اقلیم خاطرات ص 534 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

امام خمینی

فاطمه طباطبایی :

امام خمینی (ره) در پاسخ به سوال یک خبرنگار ایتالیایی در تاریخ 19/10/1357 فرمودند :

حکومت و زمامداری در اسلام فخر و امتیازی نیست  تا از این طریق فرد حاکم بخواهد به نفع خود، حقوق ملتی را پایمال کند. بلکه وظیفه ای الهی است ،... هر فرد از افراد ملت حق دارد زمامدار مسلمین را استیضاح و به او انتقاد کند و او باید پاسخ گوی آنان باشد. در غیر این صورت اگر چنانچه بر خلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.

منبع : کتاب اقلیم خاطرات. ص 517





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

امام خمینی و همسرشان

خاطرات فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی :

یک بار چند دختر جوان به خانم(همسر امام خمینی) اعتراض کردند که چرا رفتار شما متناسب با شان امام نیست؟ خانم پرسیدند: چطور؟ آنها پاسخ دادند : کسی که اینجا می آید، فکر می کند عید دیدنی آمده است؛ زیرا با شیرینی های متنوع پذیرایی می شود؛ در حالی که یک لیوان چای و بیسکویت کافی است. اینجا خبری از وضعیت خاص انقلابی نیست.

خانم گفتند : دخترم؛ همه اینها از ایران رسیده و سوغاتی است. آیا بهتر نیست که من اینها را برای پذیرایی از شما که مهمان من هستید و از راه دور آمده اید بیاورم یا از این کار صرف نظر کرده و تظاهر به ساده زیستی کنم ؟ چرا نمی توانید مسائل را از هم جدا کنید و زود قضاوت می کنید؟ آیا این نفاق نیست که من شیرینی را تنها و یا با خانواده خودم بخورم و برای شما که مهمان هستید نیاورم؟ تا در نگاه شما ساده زیست و انقلابی دیده شوم.....  

منبع : کتاب اقلیم خاطرات ص 477





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

شاه و ترس. خاطرات فاطمه طباطبایی

در اظهارات ارتشبد فردوست آمده است : شاه در یکی از هلیکوپترها با ازهاری نشسته و با مشاهده وسعت راه پیمایی وحشت زده به ازهاری می گوید : تمام خیابان های تهران را مخالفان من اشغال کرده اند، پس موافقان کجا هستند ؟ ازهاری پاسخ می دهد : در خانه هایشان. شاه با یاس می گوید : پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟ ازهاری پاسخ می دهد : این بسته به نظر خودتان است.

منبع : کتاب اقلیم خاطرات ص 459





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 50
    بازدید دیروز : 151
    کل بازدید : 916460
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/28    ساعت : 9:44 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات