آواز عاشقانه‌ی ما در گلو شکست

حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی‌کند

تنها بهانه‌ی دل ما در گلو شکست

........................................................

 

الفبای درد از لبم می تراود

نه شبنم ، که خون از شبم می ترواد 

سه حرف است مضمون سی پاره ی دل 

الف ، لام ، میم. از لبم می تراود

.......................................................

 

حرف‌های ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می‌کنی:

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی!

.......................................................

 

صبح یک روز سرد پائیزی روزی از روز های اول سال

بچه ها در کلاس جنگل سبز جمع بودند دور هم خوشحال

بچه ها غرق گفتگو بودند بازهم در کلاس غوغا بود

هریکی برگ کوچکی در دست! باز انگار زنگ انشاءبود

............................................................................

 

ما گنهکاریم، آری، جرم ما هم عاشقی است

آری اما آنکه آدم هست و

عاشق نیست، کیست؟

زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است

............................................................................

 

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم

...................................................

 

دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد

مجنون‌تر از لیلی، شیرین‌تر از فرهاد

ای عشق از آتش، اصل و نسب داری

از تیره‌ی دودی، از دودمان باد

....................................................

 

 

 

دیری‌ ست از خود، از خدا، از خلق دورم

با این‌همه در عین بی‌تابی صبورم

پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی

سرشاخه‌های پیچ‌ درپیچ غرورم

..........................................................

 

ای آرزوی اولین گام رسیدن

بر جاده‌های بی‌سرانجام رسیدن

کار جهان جز بر مدار آرزو نیست

با این همه دل‌های ناکام رسیدن

.......................................................


 







درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 39
    بازدید دیروز : 47
    کل بازدید : 933538
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 03/12/2    ساعت : 12:32 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات