سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هٌرم نگاهش بر دلم تاثیر می کرد

کوه پدر روح مرا تخسیر می کرد

 

وقت زیادی در کنار ما نمی ماند

هر شب برای لقمه ای نان دیر میکرد

 

در سفره ی ما لقمه ای نان بود ، اما

با دیدن نان چهره اش تغییر می کرد !

 

دریایی از غم در دو چشمش موج می زد

تنها نگاهش مادرم را سیر می کرد

 

آغوش او را خواهرم در خواب می دید

و با عروسک خواب را تعبیر می کرد

 

تا سال های سال عاجز مانده بودم

از درک بٌغضی که پدر را پیرمی کرد

 

بٌغضی که دستان پدر را پینه می بست

و آه را در سینه ام زنجیر می کرد...

 

عیب از خود من بود اگر نان را گرفتند

از کودکی نان در گلویم گیر می کرد!

 

منبع : کتاب جاده یکطرفه ص 46 





برچسب ها : جملات ناب  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 15
    بازدید دیروز : 33
    کل بازدید : 925588
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/10    ساعت : 10:48 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات