دهانت را میبویند

مبادا گفته باشی دوستت دارم

دلت را میپویند

مبادا شعله ای در آن نهان باشد

............................................

 

گر بدین سان زیست باید پست

من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم

بر بلند کاج خشک کوچه بن بست 

گر بدین سان زیست باید پاک

...........................................................................

 

زیباترین حرفت را بگو

شکنجه ی پنهان سکوت ات را آشکاره کن

و هراس مدار از آنکه بگویند

ترانه یی بی هوده می خوانید

.............................................................

 

در فراسوی مرزهای تنت تو را دوست می دارم.

آینه‌ها و شب‌پره‌های مشتاق را به من بده

روشنی و شراب را

آسمان بلند و کمان‌گشاده پل

.....................................................................

 

نه در رفتن حرکت بود

نه در ماندن سکونی.

شاخه‌ها را از ریشه جدایی نبود

و بادِ سخن‌چین

..............................................








درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 37
    بازدید دیروز : 47
    کل بازدید : 933536
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 03/12/2    ساعت : 12:30 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات