سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شعر . یوسف

یوسف

یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی ها !

این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها

سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی

همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها

چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید

بس که در حقّ تو کردند مسلمانی ها

همه در دست، ترنجی و از این می رنجی

که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها

«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»

خوش به حال تو و نیمه شب زندانی ها

خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام

ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها

عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست

این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟

این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟

این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها ؟

یوسف گمشده ! دنباله این قصه کجاست؟

بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها

بوی پیراهن خونین کسی می آید

این خبر را برسانید به کنعانی ها....   

 





برچسب ها : جملات ناب  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 1592
    بازدید دیروز : 20
    کل بازدید : 923347
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/4    ساعت : 4:16 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات