سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنگ 8 ساله

حمدانی، از فرماندهان گارد ریاست جمهوری :

« اشغال خرمشهر بسیار خونین و مرگ بار بود که دو طرف در آن تقریبا هفت هزار کشته دادند. فتح خرمشهر را بر عهده ی نیروهای ویژه ما گذاشته بودند. صادقانه بگویم ایرانی ها در این نبرد جانانه مقاومت کردند و اشغال این شهر برای ما پر هزینه و بسیار مشکل شد. آنها از هر محله تا سر حد مرگ دفاع کردند و توانستند تلفات سنگینی به نیروهای ما وارد کنند.»

نبرد خونین

24 مهر عراق با هدف یک سره کردن وضعیت خرمشهر و اشغال شهر با تمام توان به شهر حمله کرد. در هجوم 24 مهر ارتش عراق خرمشهر سقوط نکرد. در روزهای بعد هم چنین اتفاقی نیافتاد و مسجد جامع قلب مقاومت خرمشهر همچنان پابرجا بود. نبرد کوچه به کوچه در خرمشهر 10 روز دیگر هم ادامه پیدا کرد نبردی که نامه علی شمخانی فرمانده آن روزهای سپاه خوزستان گوشه هایی از آن را چنین روایت می کند :

8 سال جنگ

«وانزلنا الحدید فیه باس شدید». مسئولان‌، مسلمین، به داد ما برسید، این چه سازمان رسمی شناخته‌شده‌ای است که اسلحه انفرادی ندارد؟ نیروهای شهادت‌طلب پاسدار را آموزش ندادید، مسامحه کردید، چوبش را از خدای عزوجل خوردید و خواهید خورد. چه باید بگوییم که شاید شما را به تحرک وابدارم؟ این را بگویم که از 150 پاسدار خرمشهر تنها 30 نفر باقی مانده، بگویم که ما می‌توانیم با 30 خمپاره خونین شهر را برای 30 ماه نگه داریم و امروز 30 تفنگ نداریم. و حال آن که سازمان‌های غیر رسمی با امکانات فراوان بر ما می‌رانند که باید برانند .

واقعیت این است که ارتش امروز ما نمی‌تواند بدون وجود سپاه پاسداران و برعکس، کوچکترین تحرکی داشته باشد. من را وقت آن نیست که بگویم تا به حال چه کارهای متهورانه‌ای انجام داده‌ایم. خدا می‌داند که ما تانک‌های دشمن را لمس کردیم. فغان‌های زنانه آنها را در شبیخون‌های خود شنیده‌ایم. سایه ما به حول خدا و مکتب اسلام همواره مورد حملات سلاح‌های سنگین دشمن بوده و هست و دشمن هرگز نتوانسته است اسیر ما را تحمل کند. اسرای پاسدار یا از پشت تیرباران شده یا زیر تانک‌ها له و لورده گردیده‌اند.

پناهندگان عراقی همواره ترس نیروهای دشمن را از پاسداران انقلاب به عنوان یک معجزه الهی مطرح می‌کنند. سلاح را به دست صالحین بدهید. تا به حال، دشمن حسرت گرفتن یک اسلحه کمری را از پاسداران به دل داشته و خواهد داشت.

ما شهدای زنده فراوان داریم. ما اصحاب حسین به تعداد زیادی داریم. ما برپا دارندگان کربلای 30 روزه خونین شهریم. ما بهشت را زیر سایه شمشیرها می بینیم. شهدای 25 روزه ما هنوز دفن نشده‌اند، به داد ما برسید. ما نیاز به اسلحه و امکانات داریم. ما در راه خدا جان داریم که بدهیم، امکانات دادن جان را نداریم. به خود بیایید. فریادهای پاسداران از فقدان امکانات، بر ما زمین و زمان را تنگ کرده است.

خستگی زیاد مانع از ادامه نوشتن من می‌شود. ولی باز هم باید بدانید که ما شهیدان زنده‌ای هستیم که به نبرد خویش علیه مردگان زنده ادامه خواهیم داد. اگر وساطت کنید و ما را به حدید خداوند مسلح سازید، «فضرب الرقاب» خویش را تا سقوط دولت بعث عراق و دیگر زورمندان و قلدران ادامه خواهیم داد و گرنه تا آن زمان مبارزه خواهیم کرد که شهید شویم و تکلیف شرعی خویش را به جای آوریم.»

 





برچسب ها : تلخ و شیرین های جنگ  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 77
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 923648
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 1:36 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات