داستان دو گرگ

حکایتی سرخپوستی می گوید که :

نوه ای و پدربزرگش در حال گفتگو بودند. سرخ پوست پیر می گوید : « پسر، در درون هر کسی دو گرگ زندگی می کند. یکی از این گرگ ها عصبانی، خسیس، حسود، مغرور و تنبل است اما گرگ دومی، خوب، مهربان، متواضع و خویشتن دار است. این دو گرگ پیوسته با هم در جنگ و ستیزند.»

پسر کوچک با شنیدن حرف های پدربزرگش پرسید :

«اما پدربزرگ، کدام شان در این جنگ برنده می شوند؟»

پدربزرگ تبسمی کرد و گفت : « هر کدام که تو به او غذا بدهی.»

 





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 28
    بازدید دیروز : 47
    کل بازدید : 933527
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 03/12/2    ساعت : 12:24 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات