سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

خاطره ای جالب از  شناسایی عملیات بیت المقدس

«گروهی از نیروهای شناسایی بارها از رودخانه کارون گذشتند و هر شب ده ها کیلومتر پیاده منطقه را شناسایی کردند. پاهاشان تاول زده و زخم شده بود. دردناک. شبی خواستند به بچه ها استراحت بدهند. فرمانده می گفت امکان ندارد . به هیچ وجه. یک شب عقب افتادن عملیات هم به صلاح نیست. خودم هم راهتان می آیم. می گفت تمامش کنید. دستتان باید به جاده بخورد. می خواست مطمئن شود گردان ها شب عملیات بدون درگیری تا جاده می روند. می گفت اگر قبل از رسیدن به جاده با عراقی ها درگیر وند، قتل عام می شوند. بچه های شناسایی پوست و استخوان شدند. هر کدام ده دوازده کیلو کم کرده بودند. اما شب آخر به جاده دست زدند. آن قدر رفتند بین عراقی ها شناسایی که جای دقیق تمام امکانات و تجهیزات عراقی ها را بلد شدند.

به روایت سردار حسین همدانی

 





برچسب ها : تلخ و شیرین های جنگ  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 66
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 923637
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 1:32 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات