سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

تقلید

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگم مراقبه راهب ها مزاحم تمرکز آنها می شد. بنابراین، استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.

این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد. سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت. گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند.

سال ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای درباره اهمیت بستن گربه به درخت در هنگام مراقبه نوشت.....

شاید کلام بودا بهترین نتیجه ای باشد که از داستان بالا می توان گرفت :

آنچه را شنیده اید باور نکنید.

هر چیزی را که بارها در مورد آن صحبت شده باور نکنید.

نوشته ها را به دلیل آنکه از دانایان گذشته به دست شما رسیده باور نکنید.

به صاحبان خرد، معلمان و بزرگان تان اعتقاد نداشته باشید، مگر پس از بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق و در صورت هماهنگ بودن آن با منطق و پس از آنکه برای خود و دیگران مفید دانستید، در آن صورت آن را پذیفرته و با آن زندگی کنید ....

منبع : کتاب عمر کوتاه نیست، ما کوتاهی می کنیم. نوشته مسعود لعلی ص 148

 





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 44
    بازدید دیروز : 50
    کل بازدید : 920830
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/8/11    ساعت : 8:56 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات