سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

وقت تقسیم مال بیت المال دادِ سهم عقیل خود را زد....


 وقت تقسیم مال بیت المال داد سهم عقیل خود را زد...

 

یک نفر روز و شب سخنران بود ، حرفِ پر قال و قیل خود را زد

یک نفر شد رئیس و تا می شد چانه ی قوم و ایل خود را زد

یک نفر خانه در خیابان داشت ، یک نفر درد نان و دندان داشت

او ولی متصل به کُر بود و حرف آب قلیل خود را زد

گرچه از مردمان عادی بود ، اندکی فکرش اقتصادی بود

گفت: دایی ! زیاده عرضی نیست... برج های طویل خود را زد

یک نفر (( یا علی )) مکرر گفت ، دائم از عدل و داد حیدر گفت

وقت تقسیم مال بیت المال دادِ سهم عقیل خود را زد

پوسترها به روی هر دیوار پشت هم هی شعار می دادند

رندی از کوچه ها گذر می کرد ، خنده ی بی دلیل خود را زد

گفت:اصلاً به ما چه مربوط است؟ شاید اینها بهانه ای بود و

زندگی زور خانه ای بود و هر کسی چرخ و میل خود را زد

زندگی در مسیر جاری بود، کار مردم زمین سواری بود

آن یکی کُند ، کود خود را ریخت ، آن یکی تند ، بیل خود را زد

مثل فیلی بزرگ بود این شعر ، تا که آمد به خانه ای تاریک

هر کسی دست زد به یک جایش ، بعد هم حرف فیلِ خود را زد

 

 





برچسب ها : جملات ناب  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 938
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 924509
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 6:59 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات