سه شنبه 92/8/14 — azadnagar - نظر بدهید

شنیدید که میگن  :

مرگ حقه

پراید وسیله اس ؟؟!

سه شنبه 92/8/14 — azadnagar - نظر

امان از دلال  ... چه رنجی می کشند
مادران ایل، تا تاری را به پودی گره بزنند و گره از انبوه مشکلاتشان بگشایند

اما چه سود که دلال می آید و چوب حراج بر این رنج رنگارنگ می زند.

سه شنبه 92/8/14 — azadnagar - نظر بدهید

پیرزن طلاهایش را برای کمک به جبهه داد و از اتاق خارج شد؛

جوانی صدا زد : حاج خانم؛ رسیدِ طلاهاتون   ...!

پیرزن گفت : من برای دو پسر شهیدم هم رسید نگرفتم …

سه شنبه 92/8/14 — azadnagar - نظر بدهید

دانستن جرم کمی نیست …

وقتی که…

بدانی و عمل نکنی...

بدانی و بگذری…

بدانی و نادیده بگیری…

بدانی و …

دوشنبه 92/8/13 — azadnagar - نظر

تمام عروسک های دنیا یتیم می ماندند;

اگر خدا دختر را نمی آفرید! 

دوشنبه 92/8/13 — azadnagar - نظر بدهید

باران باش و ببار 

نپرس، کاسه های خالی از آن کیست ؟ 

یکشنبه 92/8/12 — azadnagar - نظر بدهید

گــاهـــی 

پـــــروانــه ها هــــم

اشـتـبــاهی عـــاشـــــق مـی شـــونــــد

بـجـای شــــمــع

گــــرد ِچـــراغــهای

بــــی احســـا س خـیـابـــان مـــی میـــرنـــد.!

جمعه 92/8/10 — azadnagar - نظر

شاعر : مهران حسینی

تا زلیخاهای دنیا عاشق پیراهن اند

سهم یوسف ها همان گرگان خونین دامن اند

ما همان گلهای دیروزیم، اگر پژمرده ایم

ریشه رنجور ما را باغبانان می کَنند

دانه می پاشم برای چند گنجشکی که شب

در سکوت پنجره گاهی به من سر می زنند

در اتاقم گوشه ای را می شناسم که در آن

چند گلدان قدیمی در تبِ جان دادن اند

عنکبوتانی هم آن سو تر گمانم سالهاست

تارهاشان را به ساز خاطراتم می تنند

عشق در خواب زمستانی فرو رفته است و من

می شمارم لحظه هایی را که با هم دشمن اند

دل به یاران داده ام اما جز غم یاران نماند

عاشق غم های خود باشم که دائم با من اند

منبع : کتاب در خیابان یک طرفه ص 20

پنج شنبه 92/8/9 — azadnagar - نظر بدهید

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟  

پنج شنبه 92/8/9 — azadnagar - نظر بدهید

تنهایی ام را با دیگران تقسیم نخواهم کرد 

چون یک بار کردم چندین برابر شد...