سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جواب می دهی اما جواب سر بالا

دوباره نرخ خودت را چنین مبر بالا

 

مکن زبان مرا باز ، این به نفع تو نیست

که هست قدرت طبعم ز هر نظر بالا

 

در آن دقیقه که بار گناه سنگین است

دعا نمی رود از جاده اثر بالا

 

آسانسوری که فقط جای پنج، شش نفر است

نمی رود به خدا با چهل نفر بالا

 

رقیب کیست به جز عاشقی بلا تکلیف

که گاه می رود از هر چه بام و در بالا

 

بیا و ناز و ادا را گران مکن، ور نه

در این معامله باشد تو را ضرر بالا

 

بیا که نرخ تورم کمی شکسته شود

بگیر دست مرا با خودت ببر بالا

 

به شرط آن که دوباره بیاوری پایین

..................................................................

 





برچسب ها : چرت و پرت  ,

مورچه

 

مورچه و ملخ

روزی موری را دیدند که به زورمندی کمر بسته و ملخی را ده برابر وزن خود برداشته است. به تعجب گفتند: این مور را ببینید که با این ناتوانی باری را به این سنگینی چون می کشد!! مور چون این بشنید بخندید و گفت: مردان، بار را به نیروی همت و بازوی حمیت کشند، نه به قوت و ضخامت بدن.

همت بلند دار که مردان روزگار

از همت بلند به جایی رسیده اند.

 

منبع : کتاب سر دلبران ص 12





برچسب ها : نکته ها از گفته ها  ,

زمانی که ما نقاط ضعف خود را کاملا نشان می دهیم...

زمان آقای ولایتی،یک سرویس خارجی می دانست که اگر عکس یکی از سفرا را با یک خانم مونتاژ کند و بفرستد، می تواند آینده او را نابود کند. زمانی که ما نقاط ضعف خود را کاملا نشان می دهیم، آن ها نیز از آن سوء استفاده می کنند.

منبع : کتاب مصاحبه با آقای سفیر. ص86

 

 

رویارویی نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و عراق در محل نمایندگی سازمان ملل متحد در زمان جنگ چگونه بود؟

رابطه بسیار خصمانه ای داشتیم. در مقر سازمان ملل متحدآقای رجایی و آقای القیسی که سفیر عراق بود به یکدیگر ناسزا می گفتند. یکی صدام یزید کافر می گفت و دیگری مقامات کشور را ملا ولایتی و روضه خان رجایی صدا می زد. جالب اینجاست که به زبان انگلیسی و در جلسات رسمی این حرف ها را بر زبان می آوردند. البته روش رفتاری من این نبود که ناسزا بگویم. به همین خاطر آقای القیسی پس از پایان جنگ خطاب به یکی از دوستان من در یکی از سفرهای آغازین به عراق گفته بود که ما با همه شما درگیری لفظی داشتیم، اما هیچ گاه با ظریف از حد ادب خارج نشدیم.

منبع : کتاب مصاحبه با آقای سفیر. ص 87

خاطرات دکتر ظزیف

افرادی بودند که با کت سربازی به سازمان ملل متحد می رفتند...

دیپلمات های ایران بعد از انقلاب، فن دیپلماسی را نمی دانستند و زبان انگلیسی شان خوب نبود. بنابراین تصویر خیلی کارآمدی از خود نشان نداده بودند. ظاهرشان نیز مناسب نبود. حتی خود من در روز اول با کاپشن به نمایندگی نیویرک رفتم و واقعا کت نداشتم. افرادی بودند که با کت سربازی به سازمان ملل متحد می رفتند. روز اولی (که با یقه دیپلمات) به سازمان ملل متحد رفتم، خانم موخرجی نماینده هند کنار من نشسته بود. آن خانم به من گفت امروز اولین باری است که با ظاهری مرتب به این جا آمده ای و این خیلی مهم است، زیرا اگر دیگران شما را نامرتب ببینند، دیگر به عقایدتان توجهی نمی کنند.  

منبع : کتاب مصاحبه با آقای سفیر. ص89

 


رفتار آمریکا پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران:

زمانی که ما قطعنامه را پذیرفتیم، آمریکا می خواست برقراری آتش بس را عقب بیندازد تا بر اساس محاسبات خودش، ایران در جنگ شکست بخورد. آقای شولتز (وزیر خارجه وقت آمریکا) پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران و بهانه جویی های عراق برای برقراری آتش بس، به دبیر کل سازمان ملل متحد گفته بود که صبر کنند تا مذاکرات هم زمان با تشکیل مجمع عمومی شروع شود؛ یعنی می خواست آتش بس را از ماه ژوئیه تا سپامبر یعنی از تیر تا آخر شهریور عقب بیندازد....

 منبع : کتاب مصاحبه با آقای سفیر. ص92

 

 

 





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

 

ذکر وقایع سال نود
حرف‌هامان به بادها پیوست
سال جاری به یادها پیوست
سال جاری و هرچه رخدادش
مهر و آبان و تیر و مردادش
اتفاقات بد، وقایع خوب
بخش مطلوب و بخش نامطلوب
زهر گشتند یا نبات شدند
همگی جزو خاطرات شدند
فصل بالا کشیدن سکه
مردمان و خریدن سکه
فعل شورای بَد دِّل حُکام
یک‌عدد قطعنامه ضد نظام
دستگیری هفت آدم‌کش
انتخاب خجسته کی‌روش
کل‌کلِ انگلیس با ایران
فتح یک‌روزه سفارت‌شان
حمله موشکی به کاخ یمن
غرق وال‌استریت تا گردن
جستن از باتلاق با ارفاق
با خروج نظامیان ز عراق
قهرمانی وزنه‌برداران
بعد تقسیم کشور سودان
تاول دست یک نمک‌نشناس
وصلت باشکوه فتح و حماس
کاهش نرخ سود با ضامن
کشف و قتل اسامه بن‌لادن
حکم دولت به شیوه معمول
به خروج چار صفر از پول
برد پرسرصدای پرسپولیس
قطعیِ خط آنکارا ـ پاریس
دستگیری و قتل قذافی
با فشاری به قدرت کافی
خوردن تیر آه‌ها به هدف
بستن درب لانه اشرف
پول این کشور و دریچه باد
یک‌عدد سه، جلوش صفر زیاد
بستن شیر نفت بر دشمن
داد و فریاد و قال در لندن
دستگیری یک عدد پهپاد
با هیاهو و سرصدای زیاد
انتخابات تازه در تونس
مثل فتح‌الفتوح فی‌المجلس
سرخ و آبی و سبز و زرد و کبود
الغرض سال سال خوبی بود





برچسب ها : چرت و پرت  ,

خاطرات ظریف

 

قطعنامه 598 به عنوان یکی از نقاط عطف شورای امنیت مطرح شده است. به خاطر این که برای اولین بار، شورای امنیت همکاری میان اعضای دائم را تجربه کرد. این رویه با حمله عراق به کویت تقویت شد. البته پس از آن به مدت 10 سال متوقف شد تا این که دوباره در قضیه هسته ای ایران شاهد همکاری میان اعضای دائم شورای امنیت بودیم. از نکات جالب توجه در تاریخ شورای امنیت این است که هر بار این وحدت و همکاری به وجود آمده، متمرکز بر جمهوری اسلامی ایران و مسائل مربوط به این کشور بوده است.

منبع : گفتگو با آقای سفیر. ص 80،81





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

خاططرات دکتر ظریف

 

....حتی از موضع حیثیت و حفظ ظاهر نیز شورای امنیت با ما بسیار بد برخورد کرد. برخورد این شورا با جنگ ایران و عراق، به ویژه در ابتدای آن، یکی از تاریک ترین صفحات حیاتش به شمار می رود. حتی تا پایان جنگ نیز حاضر نشدند نام عراق را در مورد استفاده از سلاح شیمیایی به زبان بیاورند.

منبع :کتاب گفتگو با آقای سفیر. ص 63





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

در دوران جنگ، ایران در سازمان ملل متحد به شدت منزوی شده بود.

 

خاطرات دکتر ظزیف

سخنرانی دکتر ظریف. مجمع عمومی. آبان 91

 

در دوران جنگ، ایران در سازمان ملل متحد به شدت منزوی شده بود. البته برخی افراد به طور خصوصی می گفتند ما دلمان با شماست. اما همان افراد حاضر نبودند در یکی از سالن ها به همراه ما چایی بنوشند. ما

در طول مذاکرات جنگ، تنها با چند نفر می توانستیم صحبت کنیم. دیگران یا علاقه ای نداشتند و یا می ترسیدند با ما صحبت کنند. خاطرم هست زمانی که راجع به قطعنامه ها مذاکره می شد، می خواستم در مورد

بحث بمب های شیمیایی با رئیس شورای امنیت ملاقات کنم. ایشان سفیر فرانسه بودند و به بنده گفتند که اجازه ندارم با شما صحبت کنم. به همین سادگی. البته او سفیر کاردان و دیپلمات خوبی نبود، و گرنه این

گونه عمل نمی کرد.





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

استاد فاطمی نیا

 

استاد فاطمی نیا :

حدیث بسیار هشدار دهنده و ترس آوری است که خیلی جای تامل کردن و اهمیت دادن است! حضرت صادق (ع) می فرماید : هر کس مومنی را به گناهی سرزنش کند، نمی میرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود.

منبع : کتاب نکته ها از گفته ها ص 31

 





برچسب ها : نکته ها از گفته ها  ,

جر خوردن : 

یک نفر

پول یک مملکتی را یک جا

رفت یک گوشه نشست

خوب تا آخر خورد!

آن طرف

شخصی از زور نداری و فشار

اول شب جر خورد !!





برچسب ها : جملات ناب  ,

روزی به لقمان هیچ نگفتند    ...

همین طوری ساکت نگاش کردن 

آخر خودش خسته شد و گفت: از بی ادبان!

 

 

درید ه :

در کار جهان جریده باید باشی !

بر دوش همه پریده باید باشی !

 

تا جر ندهند کهنه تنبان تو را

ای دوست خودت دریده باید باشی !!






برچسب ها : چرت و پرت  ,
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 54
    بازدید دیروز : 106
    کل بازدید : 916734
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/31    ساعت : 2:40 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات