سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

حجله یا گور 

  

شنیدم در دهی از ((آن ور آباد))

جوانی سخت کم رو گشت داماد

چنان کم رو،که اخذِ اجرتِ خود

ز شرمِ ((وِرمَنَه)) رویش نمی شد

تو گویی جز سکوت و جز شنفتن

ندارد هیچ زادی بهر گفتن

شبِ عیش و زفاف و وصلت آمد

جوان در حجله با صد خجلت آمد

دو مَحرم را به خلوت کرده بودند

فِراشِ وصل را گسترده بودند

مهیا مقتضی و منع مفقود

گل و گلچین و رخصت،هر سه موجود

همین مانده برافکندن نقابی

کنار و بوسه ای و فتح بابی

ولی کم رو جوان هر رشته می تافت

برای گفت و گو حرفی نمی یافت

عروس از انتظار خود کلافه

ز بی تابی و خشمش پُر،قیافه

به قول پیرهای استخوان دار:

جوان خندان شود با کاهِ دیوار

جوان و این قدر بی حال و کم رو؟

ندانم کاهِ دیوار است،یا شو؟

سرانجام آن جوان دل را به دریا

زد و پرسید از همسر که : ((آیا

تو می دانی اصول دین بود چند؟))

عروسش زد تمسخربار لبخند 

که: ((حجله ست این ، نه گور،ای خانه آباد!

نکیر و منکری تو،یا که داماد؟

خدایا!حجله ام را گور گردان

زمن این کرّه خر را دور گردان))





برچسب ها : چرت و پرت  ,

بخش تیغ خاطرات شامل یک سری از خاطرات سیاستمداران کهنه کار می باشد که شنیدن آنها باعث باز شدن گره های سوالات بسیاری از ما نسل جوان می شود.


ظریف. سفیر ایران در سازمان ملل 

 

اولین خاطرات را از آقای محمد جواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد می باشد.

هِنری کسینجر وزیر سابق امور خارجه آمریکا در تقدیم کتاب معروفش دیپلماسی به ایشان در صفحه اول کتاب می نویسد : تقدیم به دشمن قابل احترامم؛ محمد جواد ظریف.

 ایشان بیست و پنج سال در سفارت ایران در سازمان ملل متحد کار کرده و خاطرات او ما را با کامیابی ها و ناکامی های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آشنا می سازد.

 

بخش اول

اگر روشمان را عوض کردیم از سر بی اعتقادی و بی غیرتی نبود، بلکه به خاطر تجربه کسب شده بود که

الان دوباره آن کارها را تکرار نکنند...

در کمیته سوم، بحث حقوق بشر به تازگی علیه ایران مطرح شده بود. بنده مسئول این کمیته شدم و آقایان سعید امامی و سیروس ناصری نیز به عنوان همراه من در جلسات شرکت می کردند.

در آن زمان اصرار داشتیم که حتی اگر کسی یک کلمه نیز راجع به جمهوری اسلامی ایران صحبت کند، ما پاسخ آن را بدهیم. در آن زمان تنها کسانی که با مقررات سازمان ملل متحد آشنایی داشتند، ما بودیم. این مقررات در واقع روش کار است، اما این کار به عقلانیت نیز نیاز دارد. در آن مقطع ما به دلیل کم تجربگی ، قسمت عقلش را لحاظ نمی کردیم.... آن زمان اروپایی ها راجع به بیست کشور صحبت می کردند و یک دقیقه نیز راجع به ایران می گفتند. ما نیز که جوان و تا حدی جویای نام بودیم، اصرار داشتیم که در پاسخ ده دقیقه صحبت کنیم. نتیجه اینکه هر روز به جای چند دقیقه سخنرانی غربی ها درباره ایران در لا به لای چندین مطلب دیگر، نیم ساعت در کمیته راجع به ایران صحبت می شد.

ما به دست خودمان بحث کمیته را به سمت ایران سوق می دادیم. در حالی که به اشتباه فکر می کردیم این کار برای دفاع از جمهوری اسلامی لازم است. این از تجربیاتی است که ما به قیمت زیادی یاد گرفتیم، اما دوستان جدید نمی خواهند باور کنند که اگر روشمان را عوض کردیم از سر بی اعتقادی و بی غیرتی نبود، بلکه به خاطر تجربه کسب شده بود که الان دوباره آن کارها را تکرار نکنند.

 

منبع : کتاب گفتگو با محمد جواد ظریف . ص 39،40





برچسب ها : تیغ خاطرات  ,

روزی از حکیمی سوال کردند : سخت ترین چیزها در دنیا چیست؟ گفت: سخن حقی است که دوستان از آن نرنجند.

منبع : کتاب سر دلبران ص 42





برچسب ها : نکته ها از گفته ها  ,

خلق و خوی کودکی

 

هی مگو مرگ بر زمین

مرگ بر هوا

مرگ بر کسی که تکیه زد به تخت پادشا

آرزوی مرگ دیگران آرزوی کوچکی است

یادگار خلق و خوی کودکی است.





برچسب ها : جملات ناب  ,

در حلقه رندان

جرئتی داد به من شکل دگر خندیدن

یک تنه گاه به هشتاد نفر خندیدن

 

به هر آن چیز که با چشم خودم می بینم

به هر آن چیز که در مدّ نظر خندیدن

 

گر شبی باشد و در حلقه رندان باشی

می توانی از سر شب تا به سحر خندیدن

 

صبح در بدرقه ی حضرت ایشان با هم

تکه انداختن و تا دم در خندیدن

 

ذوق باید که تو را آب شود در دل قند

تا شود سهم تو از عمر، شکر خندیدن

 

گاه گاهی بنشینیم و بخندیم به هم

خنده دار است به هم چند نفر خندیدن

 

پیش از این خنده به جز وا شدن نیش نبود

جرئتی داد به من شکل دگر خندیدن

 

بهترین خنده همین است که من می گویم

یعنی آن گریه که پنهان شده در خندیدن

 

گر زمین هم خوردی باز در آن حال بخند

خنده دار است به هر حال دَمَر خندیدن....

 





برچسب ها : چرت و پرت  ,

مظلومیت کودکان فلسطینی

 

قهر ربّ کجاست

تا بسوزد این درخت کهنه را

که سایه گسترانده آن چنان

که گوشه ای اگر که غنچه ای شکوفه ای کند

بدون شک

سرنوشت او

فسردن است.

 





برچسب ها : جملات ناب  ,

نصایح علامه حسن زاده آملی

 

علامه حسن زاده آملی :

عبرت بگیر

برادرم! حرف این و آن را مزن و دم فرو بند و تماشا کن. بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش. دست توسل به دامن ختم اوصیا و اولیاء امام زمان مهدی (عج) موعود حجت ابن الحسن العسکری دراز کن که گردنه های سهمگین و هولناک در پیش داری و آن بزرگوار امیر کاروان است.

منبع : کتاب پندهای حکیمانه ص 38

 





برچسب ها : نکته ها از گفته ها  ,

کاریکاتور جنایات اسرائیل

 

به من چه مربوط است

جهان بوی کافور بدهد یا وایتکس!

اخبار خارجی که تمام شد

شعری برای صلح می نویسم

افغانستان، عراق، فلسطین،... به جهنم

مسابقه شعر صلح نزدیک است!

 

 





برچسب ها : جملات ناب  ,

نصایح استاد فاطمی نیا

 

استاد فاطمی نیا : 

در روایت داریم که حضرت موسی از خداوند خواست که عابدترین بنده ات را به من نشان بده! خداوند نشانی او را داد. رفت و دید پیر مرد زمین گیری در گوشه ای افتاده است. شاید توقع داشته که او را در حال عبادت فراوان و مشغول به نماز و روزه و سجده و امثال اینها ببیند. تعجب کرد که آن طور نیست!

خداوند فرمود: من همه سلامتی این بنده ام را گرفته ام؛ برو ببین چه می گوید؟! حضرت موسی نزدیک او رفت، شنید که می گوید :

خدایا من راضی ام به آنچه تو در مورد من خواسته ای!...

حضرت موسی سلام کرد و گفت : من مستجاب الدعوه هستم؛ آیا می خواهی دعا کنم تا همه سلامتی تو باز گردد؟!

گفت: نه نمی خواهم.

گفت : تو در مناجات با خدا گفتی: یا بارُّ یا وَصول ای بسیار خوبی کننده، ای صله دهنده!

گفت : برای اینکه محبتش را به دلم می رساند و از من نمی گیرد.

 

منبع :

کتاب نکته ها از گفته ها (دفتر سوم) - ص 17

 





برچسب ها : نکته ها از گفته ها  ,

بشنو از نی چون حکایت میکند  

از جوانیها شکایت میکند .

 

در جوانی روزگارم سخت بود 

 مندرس گویا مرا ماتحت بود !

 

گرچه بودم با سواد و اهل فن 

 لیک چونان مرده ای اندر کفن .

 

هر کجا رفتم مرا کاری نبود 

 بهر دردم یار و غمخواری نبود .

 

هر دکانی می گشودم بی نصیب 

ورشکسته میشدم من عنقریب .

 

تا که یک شب شیخ ما "هالو" بگفت 

 رمز پیروزی به ما ارزان و مفت .

 

خود به ما آموخت در زیر لحاف 

 "تا" و "میم" اندر پس آن "لام" و "قاف" !

 

از تملق خارها گل میشود 

 بند تنبان بی گمان شل میشود .

 

از تملق گرگ چون آهو شود 

 عاشق اشتر یکی یابو شود .

 

با تملق قلب شیرین شاد کن 

 رخت دامادی تن فرهاد کن !

 

گر که بیکاری و هستی زن ذلیل 

یا که پایت از قلم گشته علیل .

 

با تملق در حضور یک وزیر 

 میتوانی شد به پاکستان سفیر .

 

چاپلوسی گر کنی هستی مدیر 

 یا که در یک ماهنامه سر دبیر !

 

گر چه خر نزد تو افلاطون بود 

 یا که زیبا نزد تو میمون بود .

 

با تملق عالم شیمی شوی 

 یا مدل در "فاشیون تی وی" شوی

 

نیک میگویم تو را پایان سخن 

 با یکی هشدار زیبا و خفن !

 

گر که در زیر گلویت نیزه هاست 

 دان نجات تو فقط در سکه هاست !!

 





برچسب ها : چرت و پرت  ,
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 1104
    بازدید دیروز : 20
    کل بازدید : 922859
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/4    ساعت : 11:47 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات