سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به نام آن که می خندونه ما رو
شاید ما هم بخندونیم شما رو!

همون که گریه مون هم دست اونه
با این که خیلی خیلی مهربونه

خدایی که نداره غیر خوبی
پُر رایانه هاش از شِیرِ(share) خوبی

خدایی که مرامش حد نداره
واسه یک سینه، دست رد نداره

خدایی که خدایی بی نیازه
محبّت کارشه، بنده نوازه

خدایی که واسه ش تُرک و لُر و کُرد
همه ش عین هَمَن، می شه قسم خورد

خدایی که ما رو می شناسه از دور
ما از نزدیک برامون نیست مقدور

به ما گفته مجازیم که بخندیم
به شرط که فقط خالی نبندیم

مبادا دست بندازید هم رو!
دماغ و گردن و قطر شکم رو!

یکی چاقه، یکی لاغر، مبادا
مرتّب تیکّه بندازین به اونا!

یکی زلفش بلنده، خیلی خاصّه!
یکی-تابلو شد از قافیه- طاسه

یکی قّدش بلنده، خب! به ما چه!؟
یا نه! کوتاهه قّدش، به شما چه!؟

یکی روی لبش تبخال داره
بهش می خندی، خب اشکال داره

یکی بینی ش بزرگه، عین دلمه
که خندیدن به این هم خیلی ظلمه

مهم نیست این که باشی از چه تیمی
مبادا بگذری از هر حریمی!

همون طوری که عکسم قاب داره
مزاح و خنده هم آداب داره

جهنم کاملاً عکس بهشته
به هم خندیدن از افعال زشته

کنار هم ولی با روی شُسته
اگه با هم بخندیم این درسته

منبع: فیض بوک صــــــــــــــ9-11 نویسنده: ناصر فیض





برچسب ها : چرت و پرت  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 229
    بازدید دیروز : 20
    کل بازدید : 921984
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/4    ساعت : 7:2 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات