سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز. مترو

مترو ای واگن به واگن خاطره  
مترو ای ماوای ما بی چیزها
 
می‌بری هر روز ما را ناکجا
هرکجایی که رئیست پا دهد
کاش ما را در دل تو جا دهد
می روی جا مانده ام با دلهره
مترو ای واگن به واگن خاطره!
من که در آغوش گرمت خفته ام
من درون تو غزل ها گفته ام
حیف باید از محاسن بگذرم
مشکلاتم را برویت آورم
مترو یار هر که از یاری برید
با فشارش جامه ی مارا درید
از فشار قبر گاهی بدتر است
هل نده، آخ! بینیم لای در است
وارد واگن شدن کاری خفن
زور خر می خواهد و دستی بزن
دست و پایم عضوی از مردم شده
کیف و کفش و دست و پایم گم شده
بغض من له شد، فغان از درد و غم
کفش یارو گیر کرده در یقم
تهویه ها go to hell,oh my God
آتش است این بادو وانگه نیست باد
آتش افتاده به جان خرمنم
خر منم،آی خرمنم،آی،خر،منم
دستگیره،دست واگنهای پیر
دستگیر بی کسان،دستم بگیر
مترو یک بازار سیارو بزرگ
می فروشد یک نفر گوسفندو گرگ
پوستر شاه و بی بی،حتی وزیر
میوه و سبزی،لباس رو وزیر
کفش و مسواک و سوسیس بندری
پوشک و چیپس و جوراب و بربری
توی مترو گشته روشن دیده ام
شخصیت های فراوان دیده ام
دیده ام اشخاص مطرح در جهان
لینچان و یانگوم،شرک،ایکیوسان
کاکرو،جیمبو،خپل،اسفندیار
دکتر ارنست،بیگلی بیگلی،مورچه خار
خط یک،نه،خط دو،نه،لعنتی
من شدم بین خطوط خط خطی
گرچه از مترو سخن ها در سر است
می روم چون ایستگاه آخر است
آخر خط ناقه در گل مانده است
یک سوال سخت در دل مانده است
مبدا و مقصد فقط پایانه هاست
ما نفهمیدیم آغازش کجاست




 





برچسب ها : چرت و پرت  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 1385
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 924956
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 1:41 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات