سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز. منبر       طنز. دار

 

 

گفت و گوی منبر و دار

شاعر : سید محمد حسین شهریار

 

منبر از پشت شیشه مسجد

چشمش افتاد و دید چوبه دار

عصبی گشت و غیضی و غضبی

بانگ بر زد که «ای خیانت کار !

تو هم از دودمان ما بودی

سخت، وحشی شدی و وحشت بار

نرده کعبه حرمتش کم بود

که شدی دار شحنه؟ شرم بدار

ما سر و کارمان به صلح و صفا

تو به جرم و جنایتت سر و کار»

دار، بعد از سلام و عرض ادب

وز گناه نکرده استغفار

گفت : «ما نیز خادم شرعیم

صورت اخیار گیر یا اشرار

هر کجا پند و بند درمانند

نوبت دار می رسد ناچار

منبری را که گیر و دارش نیست

مردم از دور و بر کنند فرار»

لیک منبر فرو نمی آمد

باز بر مرکب ستیزه سوار

دار هم عاقبت ز جا در رفت

رو به در، تا که بشنود دیوار

گفت : « اگر منبر تو منبر بود،

کار مردم نمی کشید به دار».

 

منبع : کتاب یک بغل کاکتوس ص 60 

 





برچسب ها : چرت و پرت  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 424
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 923995
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 4:27 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات