سه شنبه 92/12/6 — azadnagar - نظر بدهید

نلسون ماندلا :

من در تمامی طول زندگیم خود را وقف این مبارزه مردم آفریقا کرده ام. من با سلطه سفید پوستان و سیاه پوستان جنگیده، آرمان جامعه ای برابر و آزاد را گرامی داشته ام که همه مردم با هم در آن با هماهنگی و فرصت های برابر زندگی کنند.

این آرمانی است که امیدوارم برایش زندگی کنم و به آن دست یابم. اما اگر لازم باشد این آرمانی است که آماده ام به خاطرش بمیرم.

دوشنبه 92/12/5 — azadnagar - نظر

نلسون ماندلا :

... از آفریقای جنوبی خارج نمی شوم، همچنان که تسلیم نیز نخواهم شد. آزادی را تنها با تحمل سختی ها، فداکاری و اقدام مبارزه جویانه می توان به دست آورد. این مبارزه زندگی من است. من به جنگیدن برای آزادی تا پایان زندگی خود ادامه خواهم داد.

اطلاعیه «مبارزه زندگی من است» در زمان مبارزات ماندلا بر ضد رژیم آپارتاید 

یکشنبه 92/12/4 — azadnagar - نظر بدهید

نلسون ماندلا :

درباره آزادی

حرکت ما به سمت آزادی غیر قابل بازگشت است. ما نباید اجازه دهیم ترس سد راهمان شود.

پنج شنبه 92/12/1 — azadnagar - نظر

خسرو گلسرخی  :

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است

با ریشه چه می کنید؟

گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید

پرواز را علامت ممنوع می زنید

با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟

گیرم که می کشید

گیرم که می برید

گیرم که می زنید

با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟ 

جمعه 92/11/25 — azadnagar - نظر

همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا قسم که کس را ثمر آن قدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن 

سه شنبه 92/11/22 — azadnagar - نظر

جملات ناب

انتقاد هم مانند باران ، باید آنقدر نرم باشد
تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود 

مشکل فکر های بسته این است
که دهانشان پیوسته باز است

عشق مثل عبادت کردن می مونه
بعد از اینکه نیت کردی دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی

خاموش کردن شمع فردی دیگر
باعث نخواهد شد که شمع شما درخشانتر  نور افشانی کند

نعره هیچ شیری خانه های چوبی را خراب نمیکند
من از سکوت موریانه میترسم

هرگز از سمت جلو به یک گاو
از سمت عقب به یک اسب
و از هیچ سمتی به یک احمق نزدیک نشوید ...

پنج شنبه 92/11/17 — azadnagar - نظر بدهید

پیدا بکن یک آدم آدم تری را 

و شانه های محکم و محکم تری را

آقای خوبی که دلش سنگی نباشد

معشوق های دوستت دارم تری را !!

من را رها کن هرچه می خواهی تو داری

از دست خواهی داد چیز کمتری را

با گیسوانت باد بازی کرد و رقصید

و زد رقم، آینده ی درهم تری را

تو آخر این داستان باید بخندی

پس امتحان کن عاشق بی غم تری را ...

من می روم، آرام آرام از همه چیز

هر روز می بینی من مبهم تری را

من را ببخش از این خداحافظ، خداحا ...

پیدا نکردم واژه ی مرهم تری را . . .

شنبه 92/11/12 — azadnagar - نظر

شعر بسیار زیبا از فریدون مشیری :

در پشت چارچرخه ی فرسوده ای کسی 

خطی نوشته بود:"من گشته ام نبود تو دیگر نگرد نیست !"

این آیه ی ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت

چشمم برای این همه سرگشتگی گریست

چون دوست در برابر خود می نشاندمش

تا عرصه ی بگوی و مگو می کشاندمش

در جست و جوی آب حیات

در بیکران این ظلمات آیا

در آرزوی رحم ،عدالت،دنبال عشق،دوست؟

ما نیز گشته ایم ،وان شیخ نیز با چراغ همی گشت ...

آیا تو نیز چون او، انسانت آرزوست؟

گر خسته ای بمان وگر خواستی بدان

ما را تمام لذت هستی به جست و جوست

پویندگی تمامی معنای زندگیست

هرگز نگرد نیست ، سزاوار مرد نیست !

یکشنبه 92/11/6 — azadnagar - نظر

مولوی

سه شنبه 92/10/17 — azadnagar - نظر بدهید

یاقوت چشمانت تمنای نگین هاست

آری، تمام ثروت دنیا همین هاست

تَر کرده پیشانی شعر خسته ام را

توصیف تو ترسیم تر ها و ترین هاست

من از بهاری می نویسم که حدودش

سر تا سر سبز تمام سرزمین هاست

من در نگاهت واژه ای یافتم که

پایان سر گردانی این نقطه چین هاست

حتی نسنجیده ترین حرف از دهانت

شایسته احسنت ها و آفرین هاست

من با تو خوشحالم ، و این شادی شبیهِ

خوشحالیِ بی علتِ زاغه نشین هاست

منبع: کتاب خیابان یکطرفه  ص 56