یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر بدهید
وقتی از این کانال ها که سنگر های دشمن را به یکدیگر پیوند می داده است(شلمچه، عملیات کربلای پنج) بگذری، به فرمانده خواهی رسید، به علمدار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم، چهره ریز نقش و خنده های دل نشینش نشانه بهتری است.
مواضب باش؛ آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم می کنی. اگر کسی او را نمی شناخت، هرگز باور نمی کرد که با فرمانده(شهید حاج حسین خرازی) لشکر مقدس امام حسین(ع) رو به روست.
برچسب ها :
مردان بی ادعا ,
یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر بدهید
وی (البرادعی) پس از ملاقات با رئیس سازمان انرژی اتمی، به یکی از کارشناسان سازمان گفته بود همه موارد را در گزارش بیاورید. هنگام سوار شدن البرادعی به خودرو ، دستیار وی به معاون سازمان گفته بود در گزارشی که تهیه می کنید ، موضوع پلوتونیوم را هم بنویسید. شاید تصور بر این بودکه آنها از موضوع پلوتونیوم اطلاعی ندارند. البته بعدا آژانس در خصوص موضوع چشمه نوترونی (پلونیوم) هم که در گزارش سازمان ذکری از آن به میان نیامده بود، اعتراض کرد. آژانس به کارشناسان ما اطلاع داد که گزارش مربوط به پلونیوم در فلان اتاق سازمان انرژی اتمی ایران موجود است. ....
منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 118
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر بدهید
متن نامه رئیس محترم جمهور و پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته
باسلام و تحیات وافره
خدای بزرگ را سپاس میگویم که در نخستین ماههای شروع کار دولت تدبیر و امید، فرزندان انقلابی شما توانستند در مذاکراتی دشوار و پیچیده، حقانیت ملت ایران در فعالیتهای هستهای را در صحنه بینالمللی اثبات کنند و گام نخست را به گونهای پیش برند که حقوق هستهای و حق غنیسازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای جهانی -که سالها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گیرد و راه برای گامهای بلند بعدی در حراست از پیشرفتهای فنی و اقتصادی کشور گشوده شود.
توفیق در این مذاکرات نشان داد که میتوان با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام، با ارائه منطقی و مستدلِ مواضع ملت ایران و اتمام حجت برای افکار عمومی جهان، قدرتهای بزرگ را نیز به احترام به حقوق ملت ایران فراخواند و گامهای بعدی را نیز در مسیر حل و فصل نهایی اختلافات با استحکام برداشت.
بیشک این موفقیت، حاصل عنایات حق و رهنمودهای رهبری عالیقدر نظام و حمایت بیدریغ ملت ایران بوده است و توفیق نهایی نیز دراین مسیر در گرو تداوم ارشادات جنابعالی و حمایت و یاری مردم شریف و صبور ایران خواهد بود.
دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناختهشدن حقوق هستهای ایران و حراست از دستاوردهای هستهای فرزندان این مرز و بوم بوده است و در کنار آن با توقف روند تحریمهای ظالمانه، بخشی از فشارهای غیرقانونی در تحریمهای یکجانبه برداشته و فروپاشی سازمان تحریم آغاز شده است.
درنتیجه این ابتکار ایران اسلامی و استقامت ملت بزرگ ایران، قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که تحریم و فشار، راه به جایی نخواهد برد و همانگونه که ایران از آغاز اعلام کرده بود، برای کسب توافق، راهی جز احترام متقابل و مذاکره عزتمندانه وجود ندارد، موضوعی که متأسفانه طرف مقابل با تأخیر به درک آن رسید. بیتردید حصول این توافق، به نفع همه کشورهای منطقه و صلح و پیشرفت جهانی در راستای رویکرد برد-برد خواهد بود.
اینجانب با تبریک این توفیق الهی به حضور رهبری معظم انقلاب، از هدایت و حمایت جنابعالی سپاسگزارم و با تقدیر و تشکر از پشتیبانیهای بیشائبه ملت بزرگ ایران و گرامیداشت یاد شهیدان هستهای، عهد خالصانه این دولت را در خدمت به این ملت قدرشناس تجدید میکنم و استمرار دعای خیر جنابعالی و آحاد ملت را مسئلت دارم.
حسن روحانی
3/آذر/92
پاسخ رهبر معظم انقلاب
بسمه تعالی
جناب آقای رئیسجمهور
دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هستهئی و دیگر دست اندر کاران است و می تواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد.
بیشک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود انشاء الله.
ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود انشاء الله.
سیّد علی خامنهای
3/آذر/92
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر بدهید
حوادث
می شود چاپ در جراید روز
عکس و شرح حوادث جان سوز
سوژه هاشان ز بس که تکراری است
مای? زجر و مردم آزاری است
غیر بعضی که داغ پر بارند
همه اجزای ثابتی دارند
قاتل و سارق و جنایتکار
تلفات و شکایت و اقرار
همه این واژه ها که خوش فرم اند
پی اخفای ریش? جرم اند
شده مانند داستان عملاٌ
این خبر ها و سوژهها ، مثلاٌ:
قص? قتل دختری ساده
که به مردی شرور دل داده
روزی از بخت و قرع? فالش
آدمی رذل کرده دنبالش
گفته: «خواهر! اجازه است ؟ سلام
بنده هستم غلام تان : شهرام
پسر مرتضی جواهر ساز
سی و یک ساله ، بچ? اهواز
عاشق و بی قرارتان هستم
الغرض خواستگارتان هستم
ته بن بست ، کوچ? سوّم
آخرین خانه ، واحد دوّم
زنگ یک ، خان? محقّر ماست
مادرم چشم انتظار شماست»
بعد از این حرفهای افسون ساز
ناگهان نیش دخترک شده باز
رفته با پای خود به دام بلا
داده بر باد ، جان و مال و طلا
فقر و تبعیض بس که حاد شده
قصّه های این چنین زیاد شده
قص? خواستگار قلابی
کشت و کشتار داخل لابی
قتل و فحشل و کودک آزاری
اعتیاد و کلاه برداری
بین اخبارِ بد ، شدیم پِرِس
بار الها ! خودت به داد برس
منبع: کتاب داشت عباس قلی خان پسری ص 131
برچسب ها :
چرت و پرت ,
یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر بدهید
تو انگشتری را به نااهلان عرضه داشتی و قیمت آن شکستی
«جوانی که گناهی کرده بود، به دست ذوالنّون مصری [یکی از عارفان بزرگ] توبه کرد. او از شادی این توفیق، دویست دینار زرّ سرخ به مریدان شیخ نفقه (خرجی) داد؛ او چندان که خدمت ذوالنّون کرد،از او التفاتی ندید. روزی از غایت (نهایت) آزردگی شکایت این محرومیت به چند تن از یاران کرد. شیخ را خبر شد. وی را طلبید؛ انگشتریش را که پربها بود به جوان داد و گفت: این به بازار بر؛ بر مقومّان (قیمت گذاران) عرضه کن و بفروش.
جوان انگشتری را گرفت؛ به بازار برد و به بعضی از کفشگران و گازران(لباسشویان) و پاره دوزان و خرده فروشان و بقالان نشان داد. هیچ یک از آنان زیاده از ده درم بها نکرد. نزد شیخ بازگشت و آنچه رفته بود تقریر کرد. ذوالنون فرمود: انگشتری را به چه کسانی نشان دادی؟
گفت: به تنی چند از کفشگران و گازران وپاره دوزان و خرده فروشان و بقالان.
شیخ انگشتری را از او گرفت؛ به یکی از مریدانش داد وگفت: این به بازار بر و بفروش.
مرید آن را گرفت؛ به بازار گوهر فروشان برد و به دویست دینار زرّ بفروخت و[وجه آن] به ذوالنون داد. شیخ آن همه را به جوان داد و گفت: این دویست دینار زرّ سرخی که به مریدان من انفاق کردی، برگیر وبرو که قابلیت تو در معرفت اهل معرفعت بقدر استعداد تو در فروختن انگشتری است که به نااهلان عرضه داشتی و قیمت آن شکستی. تو قدر وارستگان و اهل تعرف کی شناسی و کی توانی؟
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر
دکتر علی شریعتی :
آدم کم کم متوجه این طور چیزها می شود، متوجه مسائل بیرون : لذت می برد از آنکه درِ خانه اش جوری است که در آن محله هیچ کس درِ خانه اش مثل آن نیست؛ پارچه ای گیرش آمده که فقط یک قواره بوده و اتفاقا هم او سرِ بزنگاه رسیده و اگر یک کمی دیر رسیده بود، دیگر از دست رفته بود .... و بعد می بینیم که این آدمی که سرافراز است ، سرش از مجموعه این گنبد وجود بیرون آمده و تا خدا سر کشیده این آدم برای کسب احتمالی یک رتبه ، یک نمره، یک زمین ، یک درجه و حتی یک خیال ، به حدی ذلیل می شود که سگ، استعداد ذلت او را ندارد؛ که در بیشرمی و بدبختی نیز انسان استعدادی ماورای همه موجودات دارد...
منبع : کتاب خود آگاهی و استحمار ص 14
برچسب ها :
دکتر علی شریعتی ,
یکشنبه 92/9/3 — azadnagar -
نظر بدهید
امر هدایت نباید به شرط مزد باشد، زیرا این عمل تاثیر کار را از بین خواهد برد و هدایتگری قبله دیگری پیدا خواهد کرد.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
شنبه 92/9/2 — azadnagar -
نظر بدهید
دکتر علی شریعتی :
اگر تمام چیزهایی را که در شبانه روز آرزو می کنیم، در زندگیمان از آنها لذت می بریم و یا آرزوی داشتن آنها را داریم ، یا نسبت به هر کس که آنها را دارد حسد می ورزیم یا غبطه می ورزیم، و همواره در تلاش به دست آوردن آنها هستیم – اگر مجموعه اینها را – روی یک صفحه کاغذ بنویسیم و در یک حالت آگاهانه به آن نگاه کنیم از ترکیب خودمان بیزار می شویم، از قیافه خودمان بیزار می شویم از هیکلمان از وجودمان، از زنده بودنمان متنفر می شویم!!
منبع : کتاب خود آگاهی و استحمار ص 13
برچسب ها :
دکتر علی شریعتی ,
شنبه 92/9/2 — azadnagar -
نظر بدهید
علی مطهری :
سخنی با آیت الله جنتی
جناب آقای جنتی، امام جمعه موقت تهران بار دیگر افاضاتی درباره فتنه سال 88 کردند و مانند همیشه بر طبل تفرقه و خشونت و افراط کوبیدند. خلاصه حرف ایشان این است که آقایان موسوی و کروبی محارب و مفسد فیالارض هستند و مجازات آنها اعدام است و نظام خیلی منت بر سر اینها گذاشته که به جای اعدام، آنها را حصر خانگی کرده است.
اساس این استدلال باطل است چون محاربه مطابق ماده 277 قانون مجازات اسلامی عبارت است از «کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا به قصد ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد.»
آیا اعتراض به نتیجه یک انتخابات، محاربه است؟ اصل بیست و هفتم قانون اساسی ما اعتراض و حتی راهپیمایی برای بیان اعتراض را به رسمیت شناخته است. آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل میدانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند و البته هیچ امیدی هم به قضاوت و داوری عادلانه مرجعی که اکثر اعضای آن از جمله آقای جنتی از چند ماه قبل از انتخابات حمایت خود را از آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند نداشتند. با این اعتراض ساده که اتفاقاً توسط مردم آغاز شد، طرف مقابل به جای ایجاد امکان اظهارنظر معترضان چنان با خشونت برخورد کرد که تا چند ماه عوارض نامطلوبی برای کشور داشت .قطعا بخشی از این عوارض ناشی از ناتوانی آقایان موسوی و کروبی در کنترل هواداران خود بود ولی بخش اعظم آن از بیتجربگی و کینهورزی وانتقام جویی مدیران بحران از حوادث سال78 نشات می گرفت. نگاه غلط دستگاه وقت اطلاعات و امنیت کشور به مقوله «اعتراض» که هر اعتراضی را مقابله با نظام و ولایت فقیه میدانستند- و متأسفانه هنوز برخی از آنها چنین میاندیشند – باعث شد که یک مسأله ساده اجتماعی که معمولاً در بسیاری از انتخابات ها در کشورهای مختلف رخ میدهد و به سادگی قابل حل است، به عنوان شورش علیه نظام قلمداد شود و معترضانی را که اکثر قریب به اتفاق آنها اصل نظام و رهبری را قبول داشتند به عنوان معاند و مخالف انقلاب و جمهوری اسلامی معرفی کنند و دشمن هم از این وضعیت کمال استفاده را ببرد.
آقای جنتی گفتهاند این افراد (موسوی و کروبی) 8 ماه کشور را ناامن کردند و چقدر افراد و جوانها را کشتند، چه آتشسوزیهایی راه انداختند و چه تخریبهایی را موجب شدند!
باید به آقای جنتی گفت به وجدانتان رجوع کنید و از او بپرسید آیا مقصر و عامل اصلی این اتفاقات اعتراض آنها بود یا نوع برخورد ما؟ قطعاً آقایان موسوی و کروبی اشتباهاتی داشتند و اتهاماتی متوجه آنها است، ولی اگر همان ابتدا اجازه اظهار نظر به معترضان داده می شد و از سوی دیگر یک هیأت حل اختلاف عادل و بیطرف تشکیل میشد – نه هیأتی که تشکیل شد و هر شش نفر طرفدار آقای احمدینژاد بودند – آیا قضیه به اینجا کشیده میشد؟ کسانی که آقای جنتی میگوید افراد و جوانها را کشتند چه کسانی بودند؟ عکسهای آن موجود است و روشن است که چه افراد شناختهشدهای سوار بر موتور در حال تیراندازی هستند. ایشان از حرمتشکنی عاشورای 88 و از پاره شدن عکس امام گفتهاند. واقعیت این قضایا چه بود؟ آیا آقایان موسوی و کروبی در اینباره حرف ندارند؟ چرا به آنها اجازه صحبت کردن نمیدهید؟ آیا جز این است که میترسید حقیقت ماجرا برای مردم آشکار شود؟ اساساً چرا از محاکمه علنی آنها هراس دارید؟ آنها را محاکمه علنی کنید و اجازه دفاع به آنها بدهید و در آخر هم فرضا حکم اعدام برای آنها صادر کنید، اما حکم اعدامی که توسط دادگاه صالح صادر شده باشد نه حکم اعدامی که توسط امثال آقای جنتی -که خود به جای داور بیطرف بودن یک طرف دعوا بوده است- از تریبون نماز جمعه اعلام شود. آقای جنتی برای توجیه خشونت طلبی خود به حکم امام خمینی درباره منافقین استناد کرده وگفته اند”امام بزرگوار در موضوع منافقینی که دستگیر شده و در زندان بودند فرمودند هر کدام از این منافقین را اگر سر موضعشان هستند اعدام کنید.”
این حکم امام (ره) مربوط به زمان جنگ وعملیات مرصاد توسط منافقین است که عده ای از منافقین در داخل زندانها آماده همکاری با آنها شده بودند و البته این که نحوه اجرای این حکم چگونه بود ، مطلب دیگری است. این حکم درباره کسانی بوده است که قیام مسلحانه کرده بوند و آقایانموسوی و کروبی قابل قیاس با آنها نیستند.
بنابراین جناب عالی نمی توانید با توسل به این حکم امام نتیجه بگیرید که این دو نفر هم اگر سر موضعشان هستند باید اعدام شوند. این یک قیاس مع الفارق و یک نتیجه گیری خطای بیّن و آشکار است.
جناب آقای جنتی! به راستی چرا از محاکمه علنی این دو نفر میترسید و همواره میخواهید از کماطلاعی و عواطف مذهبی مردم برای به کرسی نشاندن این حرف باطل خود استفاده کنید؟ این یک اصل کلی است که حصر خانگی بدون محاکمه، ظلم است و ظلم بد و مذموم است و باید از مظلوم دفاع کرد.
حصر خانگی بدون محاکمه و کوتاه مدت مثلا به مدت ده روز بنا بر مصالحی مثل این که فرد محصور تحت تاثیر القائات افراد شیطان صفت قرار نگیرد در شرایط خاص می تواند قابل توجیه باشد، اما حصر خانگی طولانی مدت و به زعم برخی تندروها تا زمان مرگ شخص محصور ، توجیه شرعی و قانونی ندارد. یک زندانی در زندان از حقوقی برخوردار است که درحصر خانگی وجود ندارد.
ضمناً حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی برخلاف سخن آقای جنتی همراه با رفاهیات نیست. محصورین، در چند اتاق، شبانهروز، تنها و تحت سیطره دوربینها و شنودها به سر میبرند که هر دو محصور نیز دچار بیماری شدهاند. امتحانش مجانی است، خود آقای جنتی یک هفته به همین صورت زندگی کنند، ببینند دوام میآورند یا نه.
به هر حال به جای این تفرقهافکنیها باید این معضل را هرچه سریعتر حل کرد و راهحل آن آزادی آنها است و در صورت نیاز، محاکمه علنی همزمان آقایان موسوی، کروبی و احمدینژاد.
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
شنبه 92/9/2 — azadnagar -
نظر
تمام داراییِ من مال شما پسرم را نجات دهید!
اوناسیس ثروتمند ترین مرد دنیا زمانی آنچنان پولدار شد که «قارون قرن بیستم»لقب گرفت؛ اما در زمانی که در اوج ثروت و شکوه به سر می برد، تنها پسرش الکساندر در یک سانحه ی هوایی به شدت مجروح شد. وقتی او را به بیمارستان بردند، اوناسیس چند تن از مشاهیر پزشکان را با سرعتی باور نکردنی به بالین پسر رساند.
پزشکان به مشاوره پرداختند. اوناسیس خود به اتاق مشاوره آنها رفت و التماس کنان در مقابل آنان زانو زد و سوگند یاد کرد که تمام داراییِ خود را به آنها می دهد تا الکساندر زنده بماند. ولی کوشش پزشکان به جایی نرسید و الکساندر جان سپرد.
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,