دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر
آنکه سرمایه ی بسیار کلانی دارد
بیست سال است که یک جفت کتانی دارد !
ظاهرش چندش و درد آوروبسیار کثیف !
باطنش وحشت وآشوب ِ نهانی دارد !!
صاحب «ویلا» و« ژیلا»ست بسازو بنداز !
قشر زحمت کش ِما نیز ژیانی دارد !!
غمم این نیست که بیمارم و قاطی کردم !
چونکه این جامعه بسیار روانی دارد !!
خرِما گرچه خودش فاقد تحصیلات است !
شاداز این است که پالانِ گرانی دارد !!
خانمش گرچه خوش اخلاق، ولی می گوید :
«خانم آن است که آقای فلانی دارد »!!
نرسیدست چرا روزی صدساله ی او
ای خدا «حاج حسن »نیز دهانی دارد !!
خانمی را که دمِ پارک بلندش کردی !
برحذر باش که یک شوهر ِ جانی دارد !!
داخلِ صفحه ی غمناک حوادث دیدم
کشور ما چقَدَر قاتل و زانی دارد !
کارمنداست ولی اهل زدو بند و کلک !
هرچه دارد همه از رشوه ستانی دارد !
زن اومؤمن وخودفاسق و اهل نظراست !
«سوسن »و «نسترن »و«ژاله»،«بمانی » دارد !
نچریده است ولی شکرخدامی گوید !
پیرما ذوق ِ همین چشم چرانی دارد !
گرچه دزدیده و رفته است ،برو دنبالش !
دزدهمدست ِ شما نیز نشانی دارد !!
زاهدانه است اگر زندگی ظاهری اش !
خانه اش کاخ ودر آن آنچه که دانی دارد ،
داخلِ خانه ی خود حوری و استخرو سونا !
می و معشوقه ،جکوزی و جنانی دارد !!
داخل پارک خلافیدی ! وگیرافتادی !
غلت خوردن پسر خوب مکانی دارد !!
برچسب ها :
چرت و پرت ,
دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر
همیشه وقتی انسان در قدرت نیست، تقسیم بندی های حق و باطل می کند. وقتی به قدرت رسید، خودش را حق می داند و بقیه را با معیار خودش می سنجد. این اتفاق اجتناب ناپذیر است.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر بدهید
شِبلی در آنان می نگریست و می گریست
«شبلی [عارف معروف] در مسجدی رفت که دو رکعت نماز کند. در آن مسجد کودکان درس می خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند: یکی پسر منعمی (ثروتمندی) بود و دیگری پسر درویشی. در زنبیل پسر منعم پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر درویش نان خشک. پسر درویش از او حلوا می خواست. آن کودک می گفت:اگر که خواهی پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن!
آن بیچاره بانگ سگ میکرد و پسر منعم پاره ای حلوا بدو می داد. باز دیگر باره بانگ می کرد و پاره ای دیگر می گرفت. همچنین بانگ می کرد و حلوا می سِتُد.
شبلی در آنان می نگریست و می گریست. کسی از او پرسید: ای شیخ، تو را چه رسیده است که گریان شده ای؟
[شبلی]گفت: نگاه کنید که طامعی (طمع کاری) به مردم چه رساند؟ اگر آن کودک بدان نان تهی قناعت می کرد و طمع از حلوای او برمی داشت، سگ همچون خویشتنی نبایست بود.»
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر
به نقل از سایت عصر ایران ....به عنوان مثال می توان به بازگشت به تحصیل دانشجویانی که در دوران احمدی نژاد از دانشگاه ها اخراج شده بودند اشاره کرد که از نظر تعدادی از مجلسی ها ، معضلی بزرگ پنداشته شده و آنان را به تکاپو واداشته که مجدداً این افراد را از تحصیل محروم کنند!
واقعاً شرم آور است که کسی نماینده مردم باشد و به جای آن که در برابر تعدی احتمالی دولت به شهروندان ، مدافع حقوق موکلانش باشد ، خود را به آب و آتش بزند تا بلکه او هم نمکی بر زخم مردم بپاشد.
واقعاً این هایی که اخراج شده اند، مگر چه کرده بودند؟ چه جنایتی(!) از آن دانشجویان سر زده بود؟ گیریم که در دانشگاه ، تندروی هایی که مقتضای سن جوانی و دوران دانشجویی است انجام داده باشند. آیا سزایشان این است که با آینده شان که فرزندان و برادران و خواهران خودمان هستند این گونه بازی شود؟
بله ، ممکن است زمانی جرمی رخ بدهد و دادگاه صالح بر مبنای قانون ، حکمی بدهد که لازم الاجراست و کسی در این مورد ، نمی تواند گریز از قانون را تجویز کند اما این که چند نفر در دوران احمدی نژاد ، آینده تعدادی دانشجو را بر باد داده اند ، نمی تواند ملاک عمل باشد و اتفاقاً خود این اخراج کنندگان باید جوابگو باشند که چرا ناراضی تراشی و بردن آبروی نظام را در دستور کار خود قرار داده بودند؟
آخر در کجای دنیا ، نمایندگان مجلس ، دور می افتند که نگذارند چند دانشجو ادامه تحصیل دهند؟ واقعاً تنگ نظری و بی ظرفیتی و حقیر اندیشی تا کی و کجا؟ باور کنید زور گفتن چند نماینده که قدرت قانونی زیادی دارند به چند دانشجوی بی پشت و پناه و عمدتاً غریب ، هنری نیست که بتوان بدان بالید.
یک مثال دیگر نیز دفن دو هنرمند ایرانی مقیم آمریکا در قطعه هنرمندان بهشت زهراست. چند وقت پیش دو هنرمند جوان رشته موسیقی در آمریکا به قتل رسیدند و اجساد آنها بعد از انتقال به ایران ، در قطعه هنرمندان دفن شد و اینجا بود که تعدادی از مجلسی ها ، بار دیگر احساس کردند که یکی از کارهای اولویت دارشان این است که مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به مجلس احضار کنند و از آنان انتقاد و سوال کنند که چرا این دو هنرمند را در آن قطعه دفن کردید و کلی هم جار و جنجال رسانه ای در این باره به پا کنند؟
یا نماینده دیگری ، به "ویچت" - نرم افزاری که برای ارتباط افراد بر روی موبایل نصب می شود - گیر داده که چرا مردم دارند با "ویچت" با یکدیگر گفت و گو می کنند و نظایر این ها.
البته باید گفت وقتی بسیاری از مجلسی ها ، در امور مهم و اصلی کشور سر رشته ندارند و حتی عضو همیشه مخالف کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ، بعد از سال ها هنوز بلد نیست ان.پی.تی را درست بنویسد، باید هم خود را به امور غیر مهم وپیش پا افتاده مشغول سازند و یا اگر نمی توانند گره از کار خلق بگشایند ، لااقل برایشان مشکل ایجاد کنند تا روزگارشان سپری شود و کاری هم کرده باشند!
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر بدهید
دیدار سرنوشت ساز
در تاریخ 6/2/1384 پس از دیدار کارگزاران نظام با مقام معظم رهبری، دیدار خصوصی کوتاه ولی سرنوشت سازی با ایشان داشتم. در آن دیدار ، مقام معظم رهبری فرمودند نظرشان این است که ucf اصفهان راه اندازی شود. در واقع، حرکت جدید از اینجا آغاز شد. استدلال عمده ایشان این بود که اروپایی ها زیر بار شکستن تعلیق نمی روند و تنها وقت تلف می کنند و هر طرحی باشد، در لحظه آخر ایرادی بر آن وارد و مذاکرات را بی جهت طولانی می کنند و ما هر وقت بخواهیم تعلیق را بشکنیم، با آنها دچار مشکل خواهیم شد. ...
منبع : کتاب روایت تدبیر و امید ص 332
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر بدهید
نکته ای را می گویند و آن این است : «انسان همیشه طالب آن چیزی است که ندارد» و این خیلی عجیب است. هر چیزی را تا ندارد خواهان آن است. وقتی همان چیز را دارا شد، دلزدگی برایش پیدا می شود، چرا؟... مسئله این است که انسان آنچنان موجودی است که نمی تواند عاشق «محدود» باشد، نمی تواند عاشق فانی باشد، انسان عاشق کمال مطلق است یعنی عاشق خداست.
منبع : کتاب انسان کامل ص 81
برچسب ها :
شهید مطهری ,
دوشنبه 92/9/11 — azadnagar -
نظر بدهید
جملات ناب شریعتی :
- خدایا! تو در آن بالا، بر قلّه بلند الوهیّتت، تنها چه می کنی ؟
- چه خانه ی سرد و احمق و بی روحی است طبیعت که خدا از آن رفته باشد.
- غیبت خدا هستی را قبرستان بی کرانه ای می کند که انسان، خود را در آن تنها می یابد.
منبع : کتاب ایمان ص 10
برچسب ها :
دکتر علی شریعتی ,
یکشنبه 92/9/10 — azadnagar -
نظر
نظام های دیکتاتوری، با وجود اینکه برای خود قدرت و مشروعیت قائلند، تنگ حوصله و تنگ ظرفیت نیز هستند و نقد آنها مساوی است با برانداختن آنها.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
یکشنبه 92/9/10 — azadnagar -
نظر بدهید
رازداری وزیر
«ابو عبدالله بن احمد بن عبدوس جهشیاری مولف کتاب « الوزراء و الکُتّاب» عقیده دارد که وزیر باید رازدار و درست رای باشد. وی در مورد رازداری یکی از وزیران هندی حکایتی را نقل می کند که در زیر می خوانید:
« برای یکی از شاهان هند مقداری هدایای فاخر از لباس و جواهر آورده بودند. در آنوقت دو همسر و یکی از وزیران شاه حضور داشتند. شاه به یکی از همسران خود گفت که هر کدام از لباسها یا زیورآلات را که می خواهد برای خود انتخاب کند. زن با اشاره چشم، نظر وزیر را خواست. وزیر با اشاره چشم به او فهماند لباسها را انتخاب کند. در آن حال، شاه متوجه او شد. همسر شاه برای آنکه وی گمان نکند که وزیر به او نظر داده است از انتخاب لباس صرف نظر کرد و زیورآلات را قبول کرد. ووزیر چهل سال چشم خود را نیم باز گذاشت تا شاه گمان کند که عادت او چنین است.»
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
یکشنبه 92/9/10 — azadnagar -
نظر بدهید
یاقوت
در زمان حکومت طاغوت
خانمی بود ، اسم او : یاقوت
هنرش : عاشقی، وفاداری
حرفه و پیشه اش : خو آزاری
پاتوقش: کنج معبر و میدان
فیشر آباد سابق تهران
باطنش: مهربان و اهل وفا
ظاهرش: سرخِ سرخ ، سر تا پا
صبح تا شب لباس سرخ به تن
بس که چشم انتظار بود این زن،
مثل مجنون به عشق شهرت یافت
هر کسی برایش قصه ای بافت
شهره در کوچه و خیابان شد
جزو اسطوره های تهران شد
الغرض خانمی که ذکرش شد
صحبت از عشق وپاک و بکرش شد،
گر چه غم موجب ملالش شد
روی هم رفته خوش بحالش شد
جای سرویس بچه و شوهر
شد زنی نام دار و نام آور
زندگی را اگر چه بد گذراند،
هم? عمر را مجرد ماند
خانمی مطرح و نمادین شد
اسو? عشق عصر ماشین شد
منبع : کتاب داشت عباس قلی خان پسری ص 139
برچسب ها :
چرت و پرت ,