شنبه 92/10/28 — azadnagar -
نظر بدهید
هست در کشور ما قیمت کالا به خدا !
کمتراز ترکیه و از همه دنیا به خدا !
بس که گردیده ریال وطنی باارزش !
واحد پول جهانی شد ه هر جا به خدا !!
من ندانم که چرا هرکه سرکار آمد
اختلاسید و روان شد به کانادا به خدا !
ما که امروز گرفتار هزاراماییم
همه شب شکوه کنیم از غم فردا به خدا !
گرچه از زور تورم لبمان می خندد !
دل ما از ورم انباشته اما به به خدا !
نشود زندگی ات راحت و آرام وقشنگ
نیزبا کوشش و با کار و تقلا به خدا !
تا که راحت بتوانم بخورم ، وعده دهم !
بنده باید بروم در پی شورا به خدا !!
روز و شب غصه نخور چونکه پس از شونصد سال !
می شود کشور ما نیز اروپا به خدا !
برچسب ها :
چرت و پرت ,
شنبه 92/10/28 — azadnagar -
نظر بدهید
هر که علم گوید زبانش ببرم!
«هامان، وزیر و کارگزار فرعون بود. فرعون از وی پرسید: برای ابقای(باقی ماندن) خداییِ خویش چه چاره سازم؟
وی در پاسخ گفت: علمای ایشان را از علم گفتن منع باید کرد تا خلق چون علم نشنوند و حجت نیاموزند، تاریکدل شوند و خوی پژوهش از ایشان برود. آنگاه ایشان را به هر راه که خواهی توانی برد.
فرعون فرمان داد تا علما را از علم گفتن منع کردند و گفت: هرکه در این شهر علم گویید زبانش ببرم!»
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
پنج شنبه 92/10/26 — azadnagar -
نظر
شهید مطهری :
....دیگران از راه شناختن درد این نسل، آنها را منحرف کرده اند، و از آنها استفاده کرده اند. مکتبهای ماتریالیستی که در همین کشور به وجود آمد و اشخاصی فداکار درست کرد برای مقاصد الحادی، از چه راه کرد؟ ... می دانست که این نسل یک سلسله آرمانهای اجتماعی بزرگی دارد و در صدد تحقق دادن به آنهاست؛ خود را با آن آرمانها هماهنگ نشان داد. در نتیجه افراد زیادی را دور خود جمع کرد با چه فداکاری و صمیمیتی ...
منبع : ده گفتار ص 223
برچسب ها :
استاد مطهری ,
چهارشنبه 92/10/25 — azadnagar -
نظر بدهید
خانه ای در بهشت
« مرد خراسانی پیش محمد واسع آمد؛ گفت: قصد حج کردم و آن ده هزار درم به ودیعت (امانت) به تو دادم. اگر از بهر من سرایی بخری روا باشد.
قحطی در بصره افتاد. [محمد واسع] اینجمله مال بر مسلمانان خرج کرد؛ گفت: بار خدایا، او مرا گفته بود که سرایی از بهر من بخری. نگفته بود به دنیا یا به آخرت؛ اکنون من از تو خانه ای در بهشت خریدم.»
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
چهارشنبه 92/10/25 — azadnagar -
نظر بدهید
گزیده سخنان آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مدیران کارکنان خبرگزاری ایسنا :
مسؤولیت رسانه‌ها مهم است، چون اگر با کتمان حقایق یا وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها، باعث انحراف افکار عمومی شوند، مرتکب گناه نابخشودنی خواهند شد .
ایشان با یادآوری فشارهایی که طی سالهای گذشته بر رسانه‌های مستقل وجود داشت، رعایت اعتدال و انصاف خبرگزاری دانشجویی ایران را نسبتاً قابل قبول خواند و گفت: این رویکرد به خاطر حفظ روحیات دانشجویی در آن خبرگزاری است و حفظ این روحیه در بعضی از رسانه‌ها، آن هم در شرایطی که انتشار اخبار ناروا و آمارهای دروغین دیکته می‌شد، یادآور آن بیت است که می‌گوید: از این سموم که برطرف بوستان بگذشت/ عجب که مانده گلی یا که بوی نسترنی.
اگرچه در خیلی از جوامع به اسم انتخابات، انتصابات انجام می‌شود، ولی در کشورهای مدعی دمکراسی، مخصوصاً کشورهایی با مبانی اسلامی، مطالب باید بدون رنگ و لعاب یا سانسور به مردم گفته شود تا براساس آن تصمیم بگیرند و مسوولین را برای ادامه مسیر جامعه انتخاب کنند.
من که جانشین امام راحل و فرمانده جنگ بودم، می‌دانستم جنگ فرسایشی چه بر سر مردم می‌آورد! و چگونه امکانات دو کشور اسلامی نابود می‌شود!، چون می‌دانستم دنیای استکباری نمی‌گذارد ایران به پیروزی نظامی برسد.
ایشان درایت امام راحل برای قبول قطعنامه را برخاسته از ویژگی ذاتی ایشان برای رهبری جامعه اسلامی دانست وگفت: اگر ایشان مشکل جنگ را حل نمی‌کرد، چه بسا تا سالها و شاید تا امروز ادامه داشت.
رهبری معظم که بر همه مسایل احاطه دارند، از دولت و تیم دیپلماسی آن حمایت می‌کنند، امّا عده‌ای که اتفاقاً ادعای پیروی دارند و دیگران را متهم به بی‌بصیرتی می‌کنند، هنوز به مخالفت‌ها ادامه می‌دهند.
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
چهارشنبه 92/10/25 — azadnagar -
نظر
به بهانه محکوم کردن رفتن ظریف بر سر مزار عماد مغنیه توسط آمریکا :
آمریکا رفتن ظریف بر سر مزار مبارز بزرگ عماد مغنیه را محکوم کرده است، واقعا چقدر وقاحت دارد این سیاست پلید آمریکایی که در مرگ شارون که تمام وجودش جنایت و خونریزی بود صلح طلب خوانده می شود و مغنیه تروریست ....
آمریکا و اسراییل در شهادت مغنیه آشکارا شادی کردند و هلهله سر دادند. گفتند :" دنیا بدون عماد مغنیه بهتر است !"
به صراحت گفتند که مغنیه گرچه شهرت کمتری از بن لادن داشت، اما نقش موثرتری داشت.
استقلال لبنان، سربلندی لبنان در جنگ 33 روزه؛ بی نام عماد مغنیه به درستی شناخته نمی شود. خانواده مغنیه جهاد و شهادت را به عنوان راه و آرمان زندگانی خود انتخاب کردند. پیش از عماد دو برادر دیگرش شهید شدند. پیدا بود که نوبت او هم می رسد. 25 سال زندگی در متن جهاد، کارنامه عمر 46 ساله اوست. زندگانی غبطه برانگیز.
اگر پارتیزان های قهرمانی که در راه آزادی ملت و کشور فرانسه با نازی ها می جنگیدند، تروریست بودند. اگر همه آنانی که در راه آزادی و استقلال کشور و سربلندی ملت خود مبارزه می کنند، تروریست اند. عماد مغنیه هم به زعم دولت امریکا و اسراییل تروریست بود. اما شاید آن ها هم روزی به این پرسش بیندیشند که عماد مغنیه چرا چنان راهی را در زندگانی خود انتخاب کرد، که به روشنی آفتاب بود که سرانجامش شهادت است؟
برچسب ها :
راه ناهموار ,
چهارشنبه 92/10/25 — azadnagar -
نظر بدهید
نسل قدیم این قدر سطح فکرش پایین بود که اگر یک نفر در یک مجلس ضد و نقیض حرف می زد کسی متوجه نمی شد و اعتراض نمی کرد، اما امروز یک بچه که تا حدود کلاس 10 و 12 درس خوانده همین که برود پای منبر یک واعظ، پنج شش تا و گاهی ده تا ایراد به نظرش می رسد. باید متوجه افکار او بود و نمی شود گفت خفه شو، فضولی نکن.
منبع : کتاب ده گفتار ص 221
برچسب ها :
استاد مطهری ,
چهارشنبه 92/10/25 — azadnagar -
نظر
استاد مطهری :
در گذشته درها به روی مردم بسته بود. درها که بسته بود سهل است، پنجره ها هم بسته بود. کسی از بیرون خبر نداشت، در مملکت خود که بود از مملکت دیگر خبر نداشت. امروز این درها و پنجره ها باز شده، دنیا را می بینند که رو به پیشرفت است، علمهای دنیا را می بینند، قدرتهای اقتصادی دنیا را می بینند .... دمکراسیهای دنیا را می بیند ، برابریها را می بیند، جوان است، احساسش عالی است، و حق هم دارد، می گوید ما چرا باید عقب مانده تر باشیم؟
منبع : کتاب ده گفتار ص 220
برچسب ها :
استاد مطهری ,
سه شنبه 92/10/24 — azadnagar -
نظر
«شهریست پر ظریفان وز هر طرف نگاری »
آرایش غلیظی ،چشمان هیز و آری ... !
زاهد چه خوب گفته: یک بیوه را زدم تور !
«دردست کس نیفتد زین خوبتر نگاری » !
«یارانه » ی خودم را دادم به اوو گفتم :
«کم غایت توقع بوسی است یا کناری »!
باید که تو بدزدی ،ای آنکه روی کاری !
«سال دگر که دارد امید نوبهاری »؟!
«می بی غش است دریاب وقتی خوش است بشتاب»
هرگز مکن توقف گر پول مفت داری !
رفتم به یک عروسی دیدم که هر رئیسی
«آنجا گرفته جامی بریاد روی ِیاری »!
یاران دروغ و روزه آنگه نماز خواند ن !
«دردیّ و سخت دردی ،کاریّ و سخت کاری »!
گردیده چونکه خرجم از دخل من فزونتر
«مشکل توان نشستن در این چنین دیاری » !
گفتم که بی بخاری ،قدری بخار ،آری
باید به تو فرو کرد با لوله ی بخاری !
در زیر پا«پرادو» اما بیا ببین تو
افکار و گفته هایش مانند عصر گاری !
نه اهل شیشه هستی ،نه اهل بنگ و بستی
درگوشه ای نشستی ،«حافظ »چرا خماری ؟!!
برچسب ها :
چرت و پرت ,
سه شنبه 92/10/24 — azadnagar -
نظر بدهید
چون نان ایشان خورم خیانت ایشان نتوانم کرد
مروان حمار آخرین خلیفه اموی وزیری دانشمند و با تدبیر داشت. مورخان درباره این وزیر با تدبیر که نامش عبدالحمید بن یحیی بود نقل می کنند:
«چون مروان موقیت عباسیان و زوال حتمی سلطنت خاندان خود را می دید، به عبدالحمید گفت: اکنون که خلق یک باره از ما برگشته اند و ارکان دولت همه روی به گریز نهاده اند، مصلحت این می بینم که تو هم از من بگریزی و نزد ایشان(عباسیان) بروی و پس از آنکه نسبت به تو اطمینان حاصل کردند اخبار آنان برای من بفرستی و آنان را از رای های صائب برگردانی.
عبدالحمید این رای را با آنکه بظاهر درست می نمود، نپذیرفت و گفت: من هرگز بدین [عمل] راضی نشوم. و چنین کاری از من ساخته نیست. مدتی را که در وزارت تو بودم، خلافی نکردم. رها کردن تو و پیوستن به عباسیان نشانه ای از بدعهدی و پیمانشکنی من باشد، و چون به خدمت ایشان پیوندم و نان ایشان خورم، خیانت ایشان نتوانم کرد. اگر کنم،براین [مقام] چه اعتماد ماند؟ و نیز این شعر را خواند:
قدبنی ظاهر، لاعیب فیه لائمه و عذری بالمغیب
یعنی: [در وزارت تو] گناه من آشکار است و من قابل سرزنش به عنوان خیانت و مکر و غدر نیستم،[ام نزد آنان رفتن برای جاسوسی شرم آور است] و من از رفتن معذورم.
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
