یکشنبه 92/4/30 — azadnagar -
نظر بدهید
روشهای غصب سرزمین فلسطین توسط رژیم صهیونیستی...
«یوسف وایتس» مدیر صندوق ملی یهود، در سال 1940 چنین نوشت:
این مطلب باید برای ما روشن باشد که در این کشور جا برای دو ملت وجود ندارد، پس اگر عربیان آن را ترک گفتند این برای ما کافی خواهد بود(...) هیچ راه دیگری وجود ندارد جز این که همه آنان را مجبور به تغییر محل سکونت کنیم. نباید
حتی یک روستا و یک قبیله را بر جای گذاریم... باید به روزولت، به همه سران دولتهای دوست توضیح دهیم که زمین اسرائیل زیاد تنگ نیست، البته در صورتی که عربیان از آن بروند، مرزها اندکی به سوی شمال، در طول لیتانی، و به سوی
شرق، بر بلندیهای جولان، عقب نشینی کنند...یوران بن پورات هدفی را که باید بدان رسید قویا یادآوری می کرد: «این وظیفه رهبران اسرائیل است که پاره ای از رخدادها را که گذشت روزگار آنها را در برته فراموشی می نهد، بروشنی و با
شجاعت برای افکار عمومی توضیح دهند. نخستین این رخدادها این است که بدون در هم کوبیدن عربیان و تملک اراضی آنها، نه صهیونیسمی وجود دارد، نه استعماری و نه دولت یهودی. بنابراین بیرون راندن فلسطینیان و تصرف زمینهای
انان یک برنامه حساب شده و سازمان یافته بود.
منبع :
1.انگیزه های تاسیس رژیم صهیونیستی ص 189 - 190
در زمان اعلامیه بالفور در سال 2917 صهیونیستها فقط 2/5% اراضی را در تملک داشتند، و زمانی که طرح تقسیم فلسطین میان عربها و یهودیان به اجرا در آمد 5/6% از زمینها، را اما در سال 1982 مالک 93% از این زمینها بودند.
روشهایی که برای بیرون کشیدن زمین او از دست صاحبان اصلی اش، به کار گرفته می شود خشن ترین روشهای استعماری بود، با یک رنگ آمیزی نژاد پرستانه که در وجود صهیونیسم بسی پر رنگ تر است.
روش دیگر، استفاده از قانون اضطرار است که در سال 1945 علیه یهودیان و عربیان، هر دو، اتخاذ گردید. قانون شماره 124 به فرماندار کل این امکان را می دهد، و این بار به بهانه امنیت که همه حقوق شهروندان از جمله جابجائی آنان
را، معلق نماید: کافی است که ارتش بخاطر ضرورتهای امنیتی، فلان منطقه را ممنوعه اعلام کند تا یک عرب دیگر نتواند بدون اجازه فرماندار کل نظامی به سرزمینهایش برود. اگر درخواست اجازه پذیرفته نشود زمین «غیرمزروعی» اعلام
می شود و در این هنگام وزارت کشاورزی می تواند این اراضی زراعی را به مالکیت خود درآورد تا شخم زنی و کشت آنها را تضمین نماید. زیرا، برای توجیه حفظ این قوانین وحشت، حالت اضطراری از سال 1948 هرگز در اسرائیل لغو
نشده است. «شیمون پرز» در روزنامه داوار، مورخ 1972/1/25، نوشت: استفاده از قانون شماره 125 که دولت نظامی بر آن استوار شده، در واقع ادامه مستقیم نبرد از راه ایجاد دولت یهود و تقویت جریان مهاجرت به سرزمین اسرائیل
است».
منبع :
1. روژه گارودی – انگیزه های تاسیس رژیم صهیونیستی ص 193
خانم گلدایمر در یکی از اظهارات خود در تاریخ 15 ژوئن 1969 در روزنامه ی (( سندی تایمز 12 این چنین می گوید:
(( ملت فلسطین وجود ندارد .. ما آن ها را بیرون نکردبم تا سرزمینشان را تصاحب کنیم. آن ها وجود خارجی ندارند.))پروفسور شاهاک در سال 1975 در کتاب (( نژادپرستی و دولت صهیونیسم ))،(ص.152) چنین می نویسد:(( برای آنکه
دیگران متقاعد شوند که فلسطین قبل از اسرائیل (( بیابانی )) بیش نبوده است ، صدها روستا با خانه ها ، گورستان ها و گورهایشان نابود و با خاک یکسان شده است.))
ابزار مالکیت زدایی از دهقانان، با آموزشها و فرامین 30 ژوئن 1948، و بیانیه صادره در روز 1948/11/15 پیرامون مایملک غایبان، و قانون مربوط به زمینهای غایبان (1953/3/13) و دستگاه کاملی از تدابیری که هدف قانونی کردن دزدی را
دنبال می کرد و اعراب را مجبور می ساخت اراضی خود را ترک کنند تا به کلنیهای یهودی بخشیده شود، تکمیل شد. «ناتان وینستوک» در کتاب خود، صهیونیسم علیه اسرائیل، این روند را نشان می دهد.
برای این که حتی خاطره وجود جمعیت کشاورز فلسطینی بکلی محو گردد و وانمود شود که این سرزمین، صحرائی بیش نبوده است، روستاهای عرب اعم از خانه ها و حریم های اراضی و حتی گورستانها، ویران شدند. پروفسور
«اسرائیل شاهاک» در سال 1975 فهرست 385 روستا از 475 روستای موجود در سال 1948 را به دست می دهد که در مناطق مختلف وجود داشته و در سال 1975 توسط بولدوزر، روستا به روستا، تخریب شده اند. (یعنی برای عربها
تنها 90 روستا باقی ماند). برا اینکه به مردم بباورانند که فلسطین، پیش از ورود اسرائیل، فقط یک بیابان بوده است، صدها روستا را، با خانه ها، حریم ها، راهها و گورهایشان، ازدم بولدوزر گذراندند. نتیجه اینکه: پس از بیرون راندن یک و
نیم میلیون فلسطینی – آن گونه که دارو دسته صندوق ملی یهود می گویند – اراضی یهودی از 5/6% مجموعه اراضی فلسطین در سال 1948 به 93% رسید که 75% آن به دولت و 14% به صندوق ملی تعلق داشت.
منبع :
1. روژه گارودی، انگیزه های تاسیس رژیم صهیونیستی ص 194
برچسب ها :
نمایشگاه بزرگ صهیونیزم شناسی ,
یکشنبه 92/4/30 — azadnagar -
نظر بدهید
می خورد دیوار ها دیوار ها روح مرا
می جود زنجیر ها دستان مجروح مرا
خواب می بینم که توفان سیاهی می برد
خصم عاصی را نه، اری، عصمت نوح مرا
خواب می بینم که درخون ها رها شان کرده اند
آخرین قصّاب آهو های مذبوح مرا
خواب می بینم که دفتر های شعرم مرده اند
می برد مرداب ماتم های مشروح مرا
می پرم از خواب، در بسته است دورم تیرگی است
می خورد دیوار ها دیوار ها روح مرا…
برچسب ها :
جملات ناب ,
یکشنبه 92/4/30 — azadnagar -
نظر بدهید
گور بابای چر چیل...
چرچیل روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر بی بی سی برای مصاحبه میرفت.
هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت
“آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.”
راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را
از رادیو گوش دهم”
چرچیل از علاقهی این فرد به خودش خوشحال و ذوقزده شد
و یک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده با دیدن اسکناس گفت:
“گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم اینجا منتظر میمانم”
برچسب ها :
چرت و پرت ,
یکشنبه 92/4/30 — azadnagar -
نظر بدهید
گلنار
حاج قربان علی ! سلام علیک
پسر جان علی ! سلام علیک
نام بنده غلام می باشد
خدمتم هم تمام می باشد
رشته ام ست کارگردانی
ولی از منظر مسلمانی
چند سالی ست در بلاد فرنگ
طی یک ارتباط تنگاتنگ
با اجانب شبانه محشورم
چه کنم،از بلاد خود دورم
دشمنم با سکانس های لجن
مرگ بر سینمای مستهجن
راستی از دهات مان چه خبر؟
از رفیقان لات مان چه خبر؟
گاو ها و خران تان خوبند؟
همسر و دختران تان خوبند؟
چه خبر از نگار من،گلنار
لعبتی زیر چادر گل دار
اخوی ها چطور می باشند؟
باز هم تخم کینه می پاشند؟
عمه ها،خاله ها همه خوبند؟
گاو و گوساله ها همه خوبند؟
راستی، حال دردسر دارید؟
از سیاست شما خبر دارید؟
از شب و شعر و شاعری چه خبر؟
راستی،از ((جزایری)) چه خبر؟
نان سرسفره ها فرستادند؟
راستی،پول نفت را دادند؟
کسی آنجا نیوز می خواند
((افتخاری)) هنوز می خواند؟
((خادم)) این بار کشتی اش را برد؟
((حسنی)) کوله پشتی اش را برد؟
رفته آیا به سمت بهبودی
حرکات ((سهیل محمودی))؟
درج این نکته هست قابل ذکر
نیستم بنده هیچ روشنفکر
گرچه من چارقل نمی خوانم
((شاملو))هم به کل نمی خوانم
شعر اهل قبور هم ایضاً
بوف بینا و کور هم ایضاً
من مجلات زرد می خوانم
من سگ ول نگرد می خوانم
کارکی با ((براهنی)) داریم
ما که ((نسرین ثامنی)) داریم
((خاتمی)) ــ ماتمی مرا سننه؟
یا ((کیارستمی)) مرا سننه؟
گاه و بیگاه سینما بد نیست
اندکی ((حاتمی کیا)) بد نیست
سینمای یه قل دوقل خوب است
((ایرج قادری)) به کل خوب است
رشته من زبیخ وبن الکی ست
عشق من سینمای ((ده نمکی)) ست
جان من،حرف مفت را ول کن
فکر ما باش و فکر این دل کن
چقدر صاف و ساده اید هنوز؟
شوهرش که نداده اید هنوز؟
پس پریشب باهاش چت کردم
جان قربان علی غلط کردم
به خدا وب نداشتیم اصلاً
عربی می نگاشتیم اصلاً:
((انت فی قلبی ایها الگلنار
فقنا ربنا عذاب النار
حبّک فی عروق در جریان
همه حتی الورید و الشریان
انت فی چادری،شبیه هلن
فتشابه بسوفیای لورن))
عشق ما هست سمعی و بصری
به خدا عین حوزه هنری
من هم اینجا به کار مشغولم
در پی جمع کردن پولم
رانت خواری نمی کنم اصلاً
خرده کاری نمی کنم اصلاً
گرچه این سرزمین پر از کفر است
به خدا آک مانده ام دربست
یادتان هست در شلوغی ها
با زنان دست داد آن آقا؟
همه جا داشت بلبشو می شد
مملکت داشت زیرورو می شد
گرچه آن زن عزیز شد دستش
ولی آن مرد جیز شد دستش
[نامه،اینجا به بعد شطرنجی ست
به گمانم که قافیه ((گنجی)) ست]
... بگذریم،از دهات می گفتیم
از خرمش برات می گفتیم
راستی،جان علی خرش زایید؟
کل حسن زن برادرش زایید؟
چه خبر از صفای گندمزار
نه،ولش کن،دوباره از گلنار
بنویسیم و حال و حول کنیم
وقت آن است ما قبول کنیم
مملکت زوج خوب می خواهد
زن و مردی بکوب می خواهد
دست در دست هم نهند زیاد
میهن خویش را کنند آباد
هی به همدیگر اعتماد کنند
جمعیت را فقط زیاد کنند
غرض از این بیاض طولانی
دو کلام است و نیک می دانی:
مادرم می رسد به خدمت تان
هم سلامی و هم زیارت تان
گفته ام حلقه ای بیارد او
سنگ بر بافه ای گذارد او
تا غلام از فرنگ برگردد
مهرِ گلنار بیشتر گردد
چند خطی برای من کافی ست
حاج قربان!زیاده عرضی نیست
پاسخ نامه:
اول نامه ام به نام خدا
هست قربان علی غلام خدا
جانم!اینجا که نامش ایران است
کارگردان شدن که آسان است
ای جوانِ جُعلّقِ بی عار!
رفته ای در دیار استکبار؟
با توام،ای جوان دختر باز!
پسرِ صادقِ سماور ساز!
از همان ابتدا شناختمت
تو بگو از کجا شناختمت
نامه ات چون نداشت بسم الله
گفتم:این هست کافری گمراه
تو اگر ((شاملو)) نمی خوانی
اسم او را چطور می دانی؟
توی ایران ادیب خیلی هست
مثلاً ((مهدی سهیلی)) هست
آن همه شعر های بامفهوم
نور بارد به قبر آن مرحوم
تو در آن سوی تنبلی کردی
انقلابات مخملی کردی
با توام،ای جوان مسئله دار!
دست از روستای ما بردار
درس پر زرق و برق می خوانی
رفته ای غرب و شرق می خوانی؟
... راستی،دخترِ چو دسته گلم
ترگل و ورگل و تپل مپلم
فکر یک آب و نان بهتر کرد
رفت از این روستا و شوهر کرد!
برچسب ها :
جملات ناب ,
شنبه 92/4/29 — azadnagar -
نظر بدهید
دروغی به بزرگی تاریخ....
تاثیر تبلیغات جهانی صهیونیسم در ایران!!!
بسی جای تأسف است که گاهی محافل فرهنگی ما نیز از این تهاجم تبلیغاتی صهیونیسم مستثنا نیست و میبینیم که تأثیر خودش را بر عدهای از مردم مسلمان ایران به ویژه قشر دانشگاهی نیز میگذارد؛ چنان که به طور نمونه، دانشجویی از استادش میپرسد:
این فلسطینیها که خودشان زمینها و باغها را به صهیونیستها فروخته اند، چرا این قدر اعتراض میکنند؟!
برای روشن شدن این پرسش که چه بسا به ذهن افراد دیگری نیز خطور کرده باشد و هنوز جواب دقیق و قانع کنندهای را نیافته باشند، جا دارد به تاریخ گذشتهی فلسطین رجوع کرده، صفحات تاریخ را ورق بزنیم؛ ولی پیش از جواب تفصیلی، لازم است پاسخی اجمالی برای این پرسش
بدهیم و آن این است که:
کلّ زمینهایی که به شکلی غیر از ظاهر زور و فشار در اختیار صهیونیستها قرار گرفت، فقط 7/7 درصد تمامیسرزمینهای فلسطین بود؛ آن هم قبل از جنگ جهانی اول، یعنی بیش از 70 سال پیش؛ اما تفصیل مطالب این است که در سال 1917 میلادی، مطابق با 1296 شمسی، با
شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اول، انگلستان، سرزمین فلسطین را اشغال کرد و طی اعلامیهای (مشهور به اعلامیه بالفور) اجازه داد که یهودیهای صهیونیست، در فلسطین «کانون ملی یهود» درست کنند، و تشویق کرد که یهودیها در زمینهای سلطنتی متعلق به دولت
عثمانی شکست خورده ساکن شوند.به این ترتیب، انگلستان با انواع و اقسام قوانین جعلی، امکان اشغال زمینها و ساختمانهای فلسطین را برای یهودیها فراهم آورد. 1
منبع : 1.عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام ص253
پس از این سالها، سراسر فلسطین با کشتار و غصب و شکنجه و تخریب و فشار و توطئه و با بدترین شکل از فجایع و جنایات که ممکن است به تصوّر بشر در نیاید، به تصرّف صهیونیستها درآمده است. کشتار و وقایع جنایتکارانهای که صهیونیستها ترتیب داده اند، یک صورت بلند بالا و
شامل دهها عنوان است. فقط در سال 1948 میلادی (1327 شمسی) برای آماده سازی فضا جهت اعلام به اصطلاح «دولت اسرائیل» دهها مورد کشتار دسته جمعی با صدها نفر شهید از زن و مرد و کوچک و بزرگ، عملیات افتخارآمیز صهیونیستها را شامل میشود که فاجعهی روستای
«دیریاسین» با 245 نفر کشته و کشتار «حیفا» با 150 شهید و 400 زخمیدو نمونه از آنها است. حاصل این کشتارها و نتیجهی برنامه ریزی شده آنها این که در همان سال 1948 میلادی، ساکنان 531 روستا و شهر فلسطین، یعنی جمعاً 900 نفر را از خانه و کاشانه شان بیرون راندند و
این جنایات همچنان ادامه داشت تا سه هزار نفر کشته «صبرا و شتیلا» تحت نظارت آریل شارون در سال 1982 و کشتار مسجد الاقصی در سال 1990 و کشتار حرم ابراهیمیدر سال 1994 و قانا در سال 1996 و انتفاض? اوّل و انتفاض? کبیر فعلی و دهها مورد و امثال دیگر.
باید توجه داشت همهی اینهایی که ذکر شد، صحنههای کشتار است نه جنگ؛ یعنی یک طرف، مردم بی سلاح و بی دفاع یک روستا، یک حرم، نمازگزاران یک مسجد، یا بچههای پناه گرفته در یک پناه گاه و ... و طرف دیگر، یک ارتش مسلح و مجهز وحشی که با اندیشهی نژادپرستانهی
صهیونیستی و برای کشتار و جنایت تعلیم دیده است. 1
منبع :
1.عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام ص 254
برچسب ها :
نمایشگاه بزرگ صهیونیزم شناسی ,
شنبه 92/4/29 — azadnagar -
نظر بدهید
نژاد پرستی رژیم صهیونیستی ...
این عبارات برگرفته از کتاب مقدس صهیونیست ها تلمود می باشد :
روح یهودیها از روح دیگران افضل است زیرا ارواح یهود جزو خداوند میباشند همانگونه که فرزند جزو پدرش میباشد. روحهای یهود نزد خدا عزیزتر است زیرا ارواح دیگران شیطانی و مانند ارواح حیوانات میباشند.
بهشت مخصوص یهود است و هیچکس به غیر آنها داخل آن نمیشود ولی جهنم جایگاه مسیحیان و مسلمانان است و غیر از گریه و زاری چیزی نصب آنها نمیشود زیرا زمینش از گل و بسیار تاریک و بدبو است. 1
یک روز متوجه شدم که یک یهودی(صهیونیست) بسیار مذهبی اجازه نداد تا در روز شنبه از تلفنش به منظور درخواست آمبولانس برای یک غیریهودی که در همسایگی او- اورشلیم- سکته کرده بود، استفاده شود. من به جای آنکه موضوع را به سادگی به مطبوعات گزارش کنم، طی ملاقات با
اعضای دادگاه شرع اورشلیم که متشکل از ربّیهای منصوب دولت اسرائیل بودند، از آنان پرسیدم که آیا این رفتار با تفسیر آنان از دین یهود مطابقت دارد؟ پاسخ دادند که یهودی موردنظر درست و در واقع، وظیفه شناسانه رفتار کرده است و برای دفاع از این رأی خود مرا به یک پاراگراف از متن
خلاصه و معتبر مجمع القوانین تلمود که در همین قرن نوشته شده، ارجاع دادند. من هم این حادثه را به روزنام? مهم عبری زبان، «هاآرتص» گزارش کردم. گزارشی که انتشارش موجب بروز رسوایی در رسانه های گروهی شد. 2
منبع :
1. دنیا بازیچه یهود ص89
2.تاریخ یهود ، آئین یهود، سابقه سه هزار ساله ص 48
برچسب ها :
نمایشگاه بزرگ صهیونیزم شناسی ,
شنبه 92/4/29 — azadnagar -
نظر بدهید
خارها
خوار نیستند
شاخههای خشک
چوبههای دار نیستند
میوههای کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند
پیش از آنکه برگهای زرد را
زیر پای خویش، سرزنش کنی
خشخشی به گوش میرسد :
برگهای بیگناه ،
با زبان ساده اعتراف میکنند
خشکی درخت
از کدام ریشه آب میخورد !
برچسب ها :
جملات ناب ,
شنبه 92/4/29 — azadnagar -
نظر بدهید
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند موذنان صوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
برچسب ها :
جملات ناب ,
شنبه 92/4/29 — azadnagar -
نظر
من خوشحالم که خودم هستم
زیرا من شبیه تو نیستم .
تو هم خوشحال باش که خودت هستی
چون اصلا شبیه من نیستی.
برای همین است که ما میتوانیم با هم دوست باشیم
و چه خوب است دوستی دو انسان مثل ما
که اصلا شبیه هم نیستند ،
اما همدیگر را دوست دارند !
برچسب ها :
جملات ناب ,
شنبه 92/4/29 — azadnagar -
نظر بدهید
بلیت خریدهام
ردیف جلو
تنها
برای خود آواز میخوانم
کف میزنم
ممنونم....
برچسب ها :
جملات ناب ,