یکشنبه 92/7/14 — azadnagar - نظر بدهید

دمکراسی در نصب حاکمان چندان تجلی پیدا نمی کند که در عزل، چون ممکن است کسی با انتخاب مردم روی کرسی ریاست بنشیند و بعد همه کانال های دمکراتیک را ببندد و بعد به مردم بگوید که چه خبر است، شما خودتان من را انتخاب کرده اید. این برای برقراری دمکراسی کافی نیست، بلکه تحقق دمکراسی زمانی است که اگر شهروندان او را نخواستند، بتوانند او را پایین بیاورند و از حقوقشان به شیوه های دمکراتیک برای عزل او استفاده کنند.

یکشنبه 92/7/14 — azadnagar - نظر بدهید

جملات ناب

دروغ مثل برف است هر چه آن را بغلتانید بزرگ تر می شود.

بدبختی ما این حسن را دارد که دوستان واقعی را به ما می شناساند.

انسان شباهت زیادی به گیاه دارد، گیاه یا رشد می کند و یا خشک می شود و می میرد.

سربازی که فرصت تفکر نداشته باشد، همواره سرباز خواهد ماند.

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر بدهید

 ... «دست ارادت به هیچ کسی ندهید.» ذهنتان را خیلی آزاد نگه دارید، تیغ برنده نقادی را همیشه به همراه داشته باشید و هیچ وقت آن را در غلاف نکنید و با همان جرئتی که گلوی باطل را می برید با همان شجاعت حق را هم بپذیرید ... به یاد داشته باشیم که کشور ما را باید دانایان اداره کنند نمی توان نشست و کار را به دست نادانها سپرد و آن گاه جامه از غم چاک کرد که این شیوه عاقلان نیست.

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر بدهید

خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری :

وقتی می خواستم به اتریش بروم، در شورای امنیت ملی، ضمن خداحافظی گفتم که اول هفته می خواهم به اتریش بروم. آقای هاشمی با یک نگرانی فرمودند که سفر سختی را انتخاب کردید، خیلی سخت است.

من خیلی تعجب کردم، استقبال گرمی از من شد.

بحث ما از همان فرودگاه با آقای فیشر شروع شد. من چون می دانستم اینها چه می خواستند بگویند – به قول ما – توپخانه ما آماده بود نمی بایست دنبال گلوله و این ها بچرخم ... . ایشان گفت: « ... دو سه تا کار را اگر شما مراعات کنید، مشکل ما با شما حل می شود.» من پرسیدم: «آن مشکلات چیست؟» او گفت: « یکی حقوق بشر است، یکی سلاح اتمی و یکی ماجرای سلمان رشدی و همین چیزها»

... من گفتم: «من آدم صریح اللهجه ای هستم، اصلاً با زبان دیپلماسی صحبت نمی کنم و خارج از پروتکل حرف می زنم.

بعد گفتم که «آقای فیشر، من صریح به شما بگویم، اصلاً ما قبول نداریم این حرف های شما از روی اعتقادتان باشد؟ این حرف ها سیاسی است. حقوق بشر و اینها کشک است. من برای شما راحت بگویم این بوسنی هورزگوین یک کشور اروپایی است، جنایاتی که صرب ها در آنجا کردند را شما خبر دارید. در یک مورد به پنجاه هزار زن و دختر تجاوز به عنف کردند و ... . عکس العمل جامعه اروپا و اتحادیه اروپا در مقابل جنایت صرب ها چه بود؟»

گفت: « ما محکوم کردیم » گفتم: « این به درد کجای این مردم خورد؟ ... » ایشان بی پاسخ  ماند. گفتم: «ببخشید آقای فیشر، می گویند آزادی است، یک نویسنده به پیغمبر فحش بدهد، ... امام ما هم آزاد بود فتوایش(در مورد سلمان رشدی)را بدهد. شما چرا از فتوا ناراحت می شوید؟

بعد از ملاقات رسمی با ایشان، من دائماً می گفتم که «من سوال دارم» یکی از چیزهایی که این ها را مستاسل کرده بود، این بود که من می گفتم: « ده تا سوال از شما دارم»؛ به ذهنم رسیده بود که چرا ما باید انفعالی برخورد کنیم؟

منبع : کتاب خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری ،ص 171-172-173

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر

دکتر علی شریعتی :

.... نیروی انقلاب ساز و خلاق و معجزه آسای عشق که در ادبیات باستانی ما، کوه بیستون را سوراخ می کرد و مسیر رودی عظیم را تغییر می داد و جریان را تسخیر می کرد، در ادبیات ما به صورت گدایی و ایجاد رقت و استرحام و ذلت و چاپلوسی و ناله از دست ظلم رقیب و شکوه از جور معشوق و شبها تا صبح مثل یک لش به پشت خوابیدن و در موج اشک ، ستاره شمردن در آمده، تنها راهی که برای نیل به وصال می اندیشد اینکه بر سر راهش بنشیند و از بس گریه کند که سم اسب معشوق در گل فرو رود و عاشق فرصتی پیدا کند که نقش خر معشوق را بازی کند ... و یا خیلی که گستاخی به خرج می دهد از خدا بخواهد که معشوق را عاشق کند و به او یک یار سنگدل جفا پیشه عاشق کُشش عنایت فرماید تا آن وقت بفهمد که این مظلوم مفلوک عاجز محروم از دست هرزه گی ها و رقیب نوازیها و فساد اخلاق او که شهرآشوب است و با همه، جز این عاشق گدای پُفیوز، گرم می گیرد و رابطه عشقی و جنسی دارد، چه ها می کشد و می کشیده است، شاید بر سر رحم آید و به خاطر خدا و از روی دلسوزی و ترحم گوشه چشمی به این سگ کوی خویش بیفکند! .....  

منبع : کتاب با مخاطبهای آشنا ص 19 

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر

در انقلاب ها نوعا ، سهم عشق و سهم عاطفه به خوبی ادا می شود اما سهم عقل به خوبی ادا نمی شود. ... انقلابیون بهتر می دانند که چه چیز را نمی خواهند و تا پیدا کنند که چه چیز می خواهند راه بلندی در پیش دارند.

انقلابیون آرمان گرایان آتشینی هستند که در برآورد توانایی خود دچار توهم می شوند، گمان می کنند به سرعت می توانند سنت ها و انسان ها را عوض کنند و سنن و آدمیان تازه به جای آنها بنشانند...  

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر بدهید

جملات ناب

تنها چیزی که باید به آن عادت کنی آن است که به چیزی عادت نکنی.

هر که بزرگ است، آرام است، بزرگترین اقیانوس جهان «آرام» است.

هیچ وقت مغرور نشو، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند.

به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن و به هیچ کس بد نکن.

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر بدهید

استاد شهید مطهری :

اسلام بشر را متوجه این نکته می کند که هرچه هست عمل است. سرنوشت انسان را عمل او تشکیل می دهد. این یک طرز تفکر واقع بینانه و منطقی و منطبق با ناموس خلقت است.....

تاریخ نشان می دهد که خلفای بنی امیّه از نظر اینکه خودشان در عمل فاسق و فاسد بودند و این امر را نمی توانستند از مردم کتمان کنند، این فکر را ترویج می کردند که اساس این است که ما ایمان داشته باشیم، اگر ایمان درست باشد عمل اهمیتی ندارد.

منبع : کتاب احیای تفکر اسلامی ص 36

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر بدهید

 «ما ابزار خدا در روی زمین هستیم»

یک راهب که هر روز در عبادت گاه مشغول به عبادت بود. یک روز که از خانه به قصد رفتن برای عبادت خارج می شد توجه کرد که در خیابان صفی از گدایان، کسانی که دچار نقص جسمی و ذهنی بودند از مقابلش گذشتند.

او به آن جمعیت انسان های رنج کشیده نگاه کرد، صدایش را بلند کرد و خطاب به خدا ناله کنان گفت : خداوندا ! چطور ممکن است که خالق مهربانی مانند تو این چیزها را ببیند و هیچ کاری برای شان نکند؟

بعد از سکوتی طولانی صدای خدا شنیده شد که می گفت :

«من کاری برای شان کرده ام، من تو را آفریده ام».  

شنبه 92/7/13 — azadnagar - نظر بدهید

مادر زن

ای نسل تو از نژاد وحشت !

وی نام تو خانه زاد وحشت !

آرامش شب فراری از تو

طالع ز تو بامداد وحشت

ای نام تو بر فراز تاریخ

مشهور به امتداد وحشت

ابروی کجت به تیغ غمزه

امضای قرارداد وحشت

انگشت تو موقع اشاره

خودکار ستم، مداد وحشت

مالیده به جسم تو خداوند

در روز ازل پماد وحشت

بن مایه ی غم، دلیل فتنه

اسطوره ی شر ، نماد وحشت

ای عاشق سینه چاک بحران !

در جنس تو انعقاد وحشت

آنجا که تو ایستاده باشی

در جنب تو ایستاده وحشت

در دشتِ حیاتِ هر چه داماد

جریان ز تو یافت باد وحشت

تو مایه ی کاهش امیدی

ای باعث ازدیاد وحشت

منبع:کتاب یک بغل کاکتوس صفحه:239