دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
شوخی کردم.!. چرا به دل گرفتی؟
از وقتی شوخی اختراع شد ، دیگه هیچ حرفی توی دل کسی نموند !
برچسب ها :
جملات ناب ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
اولین گام برای ایجاد تاسیسات نطنز
اولین اقدام برای ایجاد تاسیسات نطنز، یافتن محل مناسبی بود که بتوان 54 هزار دستگاه سانتریفیوژ را در آن نصب و راه اندازی کرد.... از آنجا که غنی سازی، موضوع حساسی است و آمریکایی ها نیز نسبت به این گونه امور بسیار حساس بودند و ایران را متهم می کردند که در پی بمب اتم است، لذا سامانه دفاع موشکی S300 را برای حفاظت از اماکن حساس همچون بوشهر از روسیه خریداری کردیم؛ چون نگران بودیم پیش از تکمیل و آغاز به کار ، به آنجا حمله شود.
سازمان انرژی اتمی اعلام کرد که در سال 1380 ، ساختمان نطنز به اتمام می رسد و غنی سازی در سال 1381 شروع خواهد شد و هم زمان مراتب به اطلاع آژانس (انرژی اتمی) خواهد رسید.
ضعف اطلاعات حقوقی و سیاسی سازمان تا حدی بود که گمان می کردند حتی اگر آژانس پس از شروع غنی سازی هم مطلع شود، مشکلی پیش نخواهد آمد، زیرا غنی سازی کمتر از بیست درصد مجاز و قانونی است. در یال های بعد، برای مسئولین سیاسی کشور روشن شد که نظر سازمان دقیق نبوده است و بر مبنای پادمان، دست کم 180 روز پیش از تزریق اورانیوم، مراتب می بایست به آژانس اطلاع داده می شد. ...
دلیل تاخیر در اطلاع به آژانس ، این بود که تردید وجود داشت که آیا سازمان در امر غنی سازی موفق خواهد شد یا نه؟ در صورت اطمینان صد در صد از توان سازمان، مشکلی نبود که از قبل به آژانس اعلام شود.
منبع : کتاب روایت تدبیر و امید. ص 34.35
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
حافظ اسد بعد از فتح خرمشهر به سران کشورهای عربی چه گفت ؟!!
کشورهای منطقه که ابتدای جنگ به پیروزی های عراق دل خوش داشتند با تصمیم ایران برای تنبیه متجاوز آشفته شدند. حافظ اسد، رییس جمهور سوریه می گوید :
«بعد از پیروزی ایران در خرمشهر، روسای حکومت های منطقه تماس می گرفتند و می گفتند ایران می خواهد وارد خاک عراق شود. به آنها گفتم وقتی عراق جنگ را شروع کرد ، چرا چیزی نگفتید؟ می گفتند ایران می خواهد رژیم عراق را سرنگون کند و در این صورت آمریکا وارد معرکه می شود.
گفتم مگر عراق نمی خواست این کار را انجام دهد؟ شما بدانید آمریکا هم وارد نمی شود که اگر هم بشود خیلی بهتر است، چرا که دست ها رو می شود.»
منبع : کتاب تاریخ جنگ ایران و عراق ص 171
برچسب ها :
تلخ و شیرین های جنگ ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
عصرایران ؛جعفر محمدی* - نقل قول آیت الله هاشمی از امام راحل (ره) که در کتاب خاطرات وی منتشر شده ، این روزها شعار "مرگ بر آمریکا" و امکان حذف آن و نیز روایت از امام (ره) را موضوع بحث و جدل کرده است تا جایی که شب گذشته ، بخش خبری 20:30 سیما ، در گزارشی مفصل ، هاشمی را متهم به دروغ گویی کرد.
روزنوشته های هاشمی که مورد توجه موافقان و مخالفان قرار گرفته ، بدین شرح است:
1- در ذیل خاطرات روز 16 فروردین 1362 : «...احمد آقا تلفن کرد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی» از رسانههای دولتی موافقت کردهاند و پذیرفتهاند که بگویند به امر امام قطع شده است. »
2 - 20 فروردین 62 : « ... ظهر احمد آقا آمد. اعترافات تودهایها را به ایشان دادم که بخوانند و به اطلاع امام برسانند. قرار شد از طرف امام رسما به صداوسیما ابلاغ کنند که [شعار] مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم میآید، حذف کنند و دوستان دیگر هم موافقاند.»
3 - 1 اردیبهشت 62 : «... جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی ] داشتیم. درباره دستور امام برای حذف شعارهای مرگ برآمریکا و «مرگ بر شوروی» بحث داشتیم که شیوه حذف آن ـبه صورتی که عکسالعمل بدی نداشته باشد ـ انتخاب شود. »
4 - 14 تیر 63 : «... [آقای امام موسوی] نماینده شوشتر هم آمد و پیشنهاد قطع شعار مرگ برآمریکا و شوروی را میداد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفتهایم، امام هم موافقت کردهاند ولی منتظر فرصت هستیم .»
اگر فارغ از حب و بغض نسبت به هاشمی - که پیش زمینه بسیاری از داوری های مثبت و منفی نسبت به اوست - در این باره تأمل کنیم ، نکات زیر قابل ذکر خواهد بود:
الف - طبق وصیت نامه امام ، آنچه به ایشان منتسب می شود ، تنها در صورتی مستند است که به خط خود ایشان یا صدا و تصویرشان باشد. بنابراین ، آنچه هاشمی به نقل از امام ذکر کرده است ، از این منظر سندیت ندارد.
ب - آنچه امام در خصوص سندیت سخنان خویش در وصیت نامه بیان داشته اند، اقدامی حکیمانه برای جلوگیری از نقل قول های افراد مختلف از ایشان بوده است چه آن که در غیر این صورت ، هر کسی می تواند هر سخنی را به بنیانگذار نظام منسوب کند و منویات خود را در این انتساب بجوید.
با این حال، عقل سلیم ایجاب می کند که بپذیریم تمام آنچه امام گفته اند ، الزاماً مکتوب یا ضبط نشده است و لذا می توان از "نزدیکان درجه یک" امام اعم از اعضای خانواده و یاران حلقه نخست ایشان مانند آیت الله خامنه ای ، آیت الله هاشمی ، آیت الله موسوی اردبیلی، زهرا مصطفوی (دختر امام) و ... برخی سخنان امام را شنید و بدان استناد کرد کما این که در جلسه خبرگان که بعد از ارتحال امام برگزار شد، آیت الله هاشمی با نقل خاطره ای از امام، بر صلاحیت آیت الله خامنه ای برای تصدی رهبری نظام از دیدگاه امام راحل تأکید کرد و خبرگان نیز با اکثریت قاطع آرا ، ایشان را به رهبری برگزیدند.
ج - از منظر عقلی ، سخنان منسوب به امام را می توان به سه گروه تقسیم کرد:
- آنچه از امام به صورت مکتوب یا مضبوط نقل شده ، قطعاً قابل استناد است
- آنچه افراد متفرقه و دور از امام به نقل از ایشان بگویند، قاعدتاً قابل اعتنا نیست
- اما آنچه یاران و نزدیکان درجه یک امام از ایشان نقل می کنند، می تواند بسته به این که شنونده به راوی چقدر اعتماد دارد، مورد توجه و اعتنایش باشد و لذا نمی توان آن را کذب نامید؛ تنها هر کس می تواند بگوید "من" آن را باور ندارم یا "من" آن را می پذیریم.
سخنانی که از ائمه اطهار علیهم السلام به ما رسیده است نیز بر مبنای قاعده اعتماد ، مورد استناد است چه آن که نه دستخطی از آن بزرگان در دست است و نه صدای ضبط شده.
با این حال، وقتی می گویند فلان شخص از یاران و اصحاب نزدیک به رسول اکرم (ص) یا امام (ع) ، مثلاً «عبدالله ابن ابی یعفور» ، «زراره بن اعین» ، «محمد بن مسلم» ، «حماد بن عیسی» و ... سخنی یا خاطره ای از آن بزرگان نقل کرده اند ، پذیرفته می شود و کسی دستخط یا صدای مضبوط رسول(ص) و ائمه(ص) نمی طلبد.
لذا می توان درباره اصحاب و یاران نزدیک و درجه اول امام خمینی (ره) نیز این اصل عقل پسند را مورد توجه قرار داد مگر آن که هوا و هوس سیاسی طور دیگری اقتضا نماید که از موضوع بحث حاضر، خارج است.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
نظر امام روح الله در باب نقش ملت در تصمیم گیری ها :
«ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی بر ملتمان بکنیم، اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم، ما تابع آرای ملت هستیم، ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم، ما حق نداریم، خدای تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم.»
منبع : صحیفه نور، ج 10ص 181
برچسب ها :
راه ناهموار ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
بخشی از نامه دکتر علی شریعتی به فرزندش احسان :
...آمریکا!آمریکا! این بلاهت عظیم و توحش متمدن و بدویّت مدرن و خشونت با اِتیکت و غارت قانونمند و خوشبختی زشت و آزادی لَش و دموکراسی احمق و بالاخره همان جاهلیت عرب، با شریف های قرشی و سیاههای حبشی و کعبه مقدسی که اینک مجسمه آزادی نام دارد و بازار عکاظی که وال استریت و بنی امیه و بنی عبدمناف و بنی هاشم که خانواده مورگان و خانواده فورد و خانواده راکفلر و کِندی و همان خاطره موهوم و فخر مجهول به ابراهیم و اسماعیل که اینجا جرج واشنگتن و لینکلن و در اینجا و آنجا و هر جا، طوایف یهود بنی قریظه و بنی نضیر و بنی قینقاع که پول و جواهر و بازار و مِی فروشیها را تیول خود دارند،منتهی در ابعادی میلیونها برابر اگراندیسمان شده و هر شتر جمازه دو کوهانه، یک جمبو جِت ب 52 هشت موتوره بمب افکن گشته و دارالندوه شیوخ، سازمان سیا شده و هر ابولهبی، یک دالس و کیسینجر و هر حماله الحطب و هند جگر خواره ای یک پتیاره دیوی چون خانم روزولت و هر وحشی حمزه کشی یک چومبه یا ژنرال لونول و وان تیو!
و آن گاه، در چنین معرکه ای از بلاهت و قدرت و لذت و چنین مهلکه ای از وحشی گری و وحشت و ابتذال انسانیت یک پسر بچه شانزده هفده ساله ایرانی آن هم در ایرانی که در آن نه فرهنگ داشته و نه پدر، چه خواهد شد؟ چه خواهد کرد؟ و چه می تواند کرد؟
منبع : کتاب با مخاطبهای آشنا ص 71
برچسب ها :
دکتر علی شریعتی ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
هر کس که نوکر ما نباشد
ما او را نوکر انگلیس می شناسیم!
«ملک الشعرای بهار، از مستوفی الممالک نقل می کند :
من (مستوفی الممالک) با وزیر مختار دولت شوروی، رفیق داویتان ملاقاتهای زیادی می کردم و با اعضای سفارت و افراد مهم آن زمان آقای بگوف و آقای چابکین و وابسته نظامی و غیره هم روابط دوستانه داشتم.
شبی از سید حسن مدرس صحبت به میان آوردیم و من از رویّه او تمجید می کردم. وزیر مختار روسیه گفت : مدرّس نوکر انگلیس است.
گفتم : شما در اشتباهید. وسپس دلایلی آوردم که مدرّس فردی متّقی و مبارز است و به هیچ وجه اجنبی پرست نیست.
وزیر مختار روسیه گفت : هر کس که نوکر ما نباشد، ما او را نوکر انگلیس می شناسیم.»
منبع : حکایتهایی از روحانی شهید مدرس. مسعود نوری ص 41
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر بدهید
به خود آییم !
ملانصر الدین تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه دوز برد. از آنجا که پینه دوز در صدد تعطیل کردن دکانش بود، به ملا گفت : فردا برای تحویل کفش هایت بیا.
ملانصر الدین با ناراحتی گفت : اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم.
پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت : به من ربطی ندارد ، اما می توانم یک جفت کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم.
ملانصر الدین فریاد کشید : چی؟! تو از من می خواهی کفشی را بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟
پینه دوز با خونسردی جواب داد: حمل افکار و باورهای دیگران تو را ناراحت نمی کند، ولی پوشیدن یک جفت کفش دیگری تو را می آزارد؟!!
برچسب ها :
داستان های کوتاه ,
دوشنبه 92/7/22 — azadnagar -
نظر
سید جمال الدین اسد آبادی بدبختی و ذلت اسلام را از سلاطین استبداد و علمای سوء می دانست و می گفت :
این دو طبقه دین را بر صلاح خود ساخته اند و فرسخ ها از اسلام دور افتاده اند. به جای آنکه دین را با تحلیل و منطق مطابقت دهند، عقل و منطق را می خواهند با دین ساخته خودشان مطابقت بدهند این است که دائما در جدالند.
باید بدانند تا دین را لباس علم نپوشانند در مجمع اهل علم و تمدن حق حضور ندارند.
منبع : تحول گفتمان سیاسی شیعه ص 229
برچسب ها :
راه ناهموار ,
یکشنبه 92/7/21 — azadnagar -
نظر بدهید
یکی از بزرگان اهل مجیز
یکی از بزرگان اهل مجیز
به من گفت با لحن شیک و تمیز
که « ای خانم شاعر سرو قد !
بلندای قدّت دو متر ونود
تو که شعر هایت جهانی شده
جهانی ز شعرت روانی شده
تو که هر کسی مثنوی ساخته،
رسیده به تو ، لنگ انداخته
تو که صاحب ذوقی و خوش سخن
بیا حرف های جدیدی بزن
به جای حکایات اهل تمیز
بگو قصه از ارزش پُست و میز
مبادا بیفتی پی سادگی
بزرگی و احسان و افتادگی
اگر خشک سالی شد، آرام باش
حریص و دغل کار و خوش نام باش
چرا باید آسایش مرد و زن
گزینی بر آسایش خویشتن»؟
نه دست کسی نان گندم بده
نه انگشترت را به مردم بده
مجو حالی از مردم ناتوان
خودت را جدا از خلایق بدان»
به او گفتم «ای مرد صاحب نظر!
مجیز تو نشد در من گارگر
گریزانم از خلق، با این وجود
مگر می شود فکر مردم نبود»
تو گفتی : طرف ، خام و خر کیف شد
و لیکن طرف خر نشد ، حیف شد»
غصب کرد بر من که «ای تازه کار!چ
به نزد قناری نکن قار قار
که این حرفهایت ز بس در خورند
به درد همان بوستان می خورند»
منبع: کتاب داشت عباس قلی خان پسری صفحه80
برچسب ها :
چرت و پرت ,