دوشنبه 93/1/11 — azadnagar -
نظر بدهید
این چه خوابی است که آنها را چنین پریشان می کند؟!!!
در این مملکت از غنای فرهنگ و دین و دیانت و آنکه ما برترین هستیم و منطق ما در اوج قله های معرفت بشری میدرخشد زیاد سخن رفته است. اما نکته ای که ماه هاست ذهن مرا می آزارد آن است که اگر نور درخشنده معارف ما چنین خیره کننده و مفتون کننده است پس چرا با اندک غباری در روزنامه ای یا کتابی و یا یک صدای آرام و خفیف مخالف چنین بر خود میلرزیم و تا آن روزنامه یا سایت را نبندیم و به کل محو نکنیم آرام نمی گیریم و بعد که بستیم باز هم آرام نمی گیریم و تا نویسنده را به زندان نفرستیم و انتقام سخت خود را نگیریم انگار عطش انتقام و بلا نسبت روشنفکری ما تمام نمی شود، بگذریم که عده ای از این هم راضی نشده و هنوز هم طالب برخوردهای قرون وسطایی هستند. به راستی آیا این چهره های مقدس هول فرهنگ و معرفت مردم را دارند یا دل درگرو قدرتی حکومتی دارند که چنان جذاب و خوش نشین است که پیلان و بزرگان تاریخ را به زمین زده و تا ابد شرمنده و شرمسار تاریخ کرده است. آیا این افراطی های مقدس نمی دانند که راه مبارزه فرهنگی قلم و بیان است و نه داغ و درفش و کسی که دست به تیغ در مبارزه افکار می برد اول سر منطق و آبروی خود را بریده و بعد بر حریف تیغ کشیده است، و بسا که این تیغ بر حریف او را مظلوم جلوه داده و حتی اگر سخن ناحقی گفته باشد بر اثر مظلومیت محبوب افتد. به نظر من آنها این را می دانند اما تعبیر این خواب چنان آنها را پریشان می کند که دست به اقداماتی می زنند که جز آنکه سیه رویی برای خود می خرند و چهره اسلام را مشوش می کنند هیچ ندارد...
والسلام
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
دوشنبه 93/1/11 — azadnagar -
نظر بدهید
علی مطهری :
* شورای نگهبان اجازه نخواهد داد یک مجلس مستقل یا اصلاحطلب به وجود بیاید و در مجموع ترکیبی با اکثریت اصولگرا و اقلیت قوی اصلاحطلب و مستقل ایجاد خواهد شد.
* بدترین اتفاق سال را به شورای نگهبان برای رد صلاحیت آیتالله هاشمی میدهم. اینها ترسیدند که آقای هاشمی بیاید و بسیاری از رشتههای آنها در این هشت سال پنبه شود و حقایق و اسراری آشکار شود.
تندروها از پایگاه اجتماعی آقای خاتمی میترسند و میخواهند فضایی که در هشت سال گذشته وجود داشته است، حفظ شود. البته آقای خاتمی باید با جسارت بیشتری عمل کند.
سختگیریها درباره زندانیان سیاسی و حصر آقایان باید زودتر به پایان میرسید؛ اما عدهای در داخل حکومت نمیخواهند این فضا از بین برود و همچنان میخواهند سوار بر موج فتنه کاسبی سیاسی و رقبا را از میدان بدر کنند.
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
دوشنبه 93/1/11 — azadnagar -
نظر بدهید
سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران :
ما افتخار می?کنیم که انقلاب ماپیشنهادش پیشنهاد جمهوری اسلامی بود. حالا بعضی?ها می?گویند امام اصلا اعتقادی به جمهوری و حق مردم نداشت. پدرخوانده?های اسلام متحجر و تروریست پرور می?گفتند و می?گویند که جمهوری بدعت است، در اسلام جمهوری نداریم. "جمهوری اسلامی" نتیجه مبارک انقلاب ما بود. من معتقدم محتوای این انقلاب صلح است صلح میان افراد در درون یک نظام و کشور و صلح میان انسانها در سراسر دنیا با رعایت حق و حرمت انسانهای دیگر.
ما نیاز به صلح داریم، در داخل نیاز به امنیت داریم در داخل ولی این امنیت باید به این صورت باشد که هرکس قبول کرده است در چارچوب نظام و قانون اساسی زندگی بکند ولو اعتقاداتش با اعتقادات اکثریت مخالف باشد ولو اینکه گرایشهای دیگری داشته باشد او یک شهروند جمهوری اسلامی است و باید از حقوق شهروندی برخوردار باشد و در عرصه بین الملی هم همینجور ما نمیتوانیم تعریف بکنیم که دنیا یک مرکز دارد و همه دنیا پیرامونی آن هستند.
منطق جنگ این است که من محور و مدارم و هرکس با من نیست بر من است و چون من زور دارم هرکس بر من است من میتوانم او را از بین ببرم این منطق عین منطقی است که آقای بوش داشت و آقای بن لادن داشت یعنی منطق یکی است! اینان با هم میجنگیدند در حالی که یک منطق داشتند نومحافظهکاران آمریکا میگفتند هر کس با ما نیست بر ماست و هرکس برماست ما با او میجنگیم! ائتلاف جنگ بر علیه تروریسم یعنی ائتلافی که آمریکا با هم پیمانانش کرد برای اینکه مبارزه بکند با همه ملتها و تشکلهایی که با او نبودند عین این منطق در گروههای تروریستی میبینیم که هر کس با ما نیست کافر است و هرکس کافر است من حق دارم به هر قیمتی حتی با انتحار و نابود کردن خودم او را از بین ببرم این منطق منطقی است که جنگ میآفریند؛ ولی آنچه در متن انقلاب ما بود اینکه انسانها حرمت و حق دارند و امنیت همه انسانها باید تامین شود.
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
یکشنبه 93/1/10 — azadnagar -
نظر
چگونه آزاد شویم ...
سید حسن مدرس :
«اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می کنم و هر حرف حقی را بی پروا می زنم، برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمی خواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمایید، آزاد می شوید... باید جان انسان از هر گونه قید و بندی آزاد باشد تا مراتب انسانیت و آزادگی خویش را حفظ نماید.»
منبع : کتاب او یک مدرس بود. ص 89
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
یکشنبه 93/1/10 — azadnagar -
نظر بدهید
آدمی البته بی عصای عاطفه نمی تواند راه برود اما باید در پناه چشمان بینای عقل باشد و گرنه به چاه عصبیت خواهد افتاد. عاطفه عقل کش، آزادی کش هم هست.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
شنبه 93/1/9 — azadnagar -
نظر بدهید
معنای سیاسی واژگان :
اصلاح ناپذیر : کسی که از گوشش کمتر از دهانش استفاده می کند. کسی که مطمئن است حق دارد.
اعتراف : مجموعه ای از سخنان که لازم باشد متهم زندانی پس از پی بردن به نظرات بازجو بیان کند و بیان آن باعث حل مشکلات کشور شود. اظهاراتی که در کمال اخلاص و بدون هیچ اجباری و صرفا به دلیل پی بردن به اشتباه پس از مدتها زندان انفرادی توسط متهم بیان شود. الهی بمیرم برای این بازجوهای نجیب. الهی درد و بلای هر چی بازجو هست بخوره تو سر هر چی متهم. همچنین اعتراف گفته شده است به مقاله ای که بازجو بنویسد و متهم آن را از حفظ جلوی دوربین تلویزیون بگوید یا از روی آن در برگه بازجویی بنویسد.
اقلیت : گروهی سیاستمدار پررو که برای اکثریت تصمیم می گیرند و دو قورت و نیمشان هم باقی است.
برچسب ها :
واژگان سیاسی ,
شنبه 93/1/9 — azadnagar -
نظر
نقدی بر سخن خطیب جمعه تهران حجت الاسلام احمد خاتمی :
«ما از ایجاد شبهه واهمه نداریم اما ،شبهه افکنی را خیانت و جنایت و همانند انتشار میکروب برای سلامت جامعه زیان بارو خطرناک می دانیم »
فرموده اید از شبهات ترس و واهمه ای ندارید، این همان سخن مرحوم مطهری است، اما فرق اینجاست که مطهری زبان و قلم داشت و به جنگ شبهات می رفت و سرافرازانه باز می گشت و در مسابقه افکار تابع نتیجه مسابقه بود. او افکار دیگران را جنایت و میکروب و خیانت نمی نامید تا بعد با خیالی آسوده به جای مبارزه فکری اقدام به حبس و بستن و ... بقیه اش را نگویم بهتر است... جناب آقای خاتمی در دنیای امروز نمی توانید هر چه مخالف فکرتان بود به جای احترام و نقد آن تفکر، اقدام به تخطئه و تهدید کنید و بعد نفس راحتی بکشید که مسئله حل شد، با این روش نه تنها مسئله حل نمی شود بلکه به مراتب بدتر عفونت می کند و از هزار جای دیگر چرک می کند. به دور و برتان به دور از مناصب و محافظین نگاه و تاملی کنید نیک در می یابید که نسخه شفابخش خشونت طلبان چگونه زلال معارف اسلام را گل آلود کرده و مردم را به آن بدبین می کند.
والسلام
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
شنبه 93/1/9 — azadnagar -
نظر
مقصر شخص رییس جمهور و آقای ظریف است!!
در پی ربوده شدن پنج مرزبان در مرزهای شرقی کشور سر و صداهای زیادی به پا خواست که البته جای شکر دارد که دیگر جان هر ایرانی چنان اجر و قربی یافته که همچون گذشته به راحتی از آن نگذریم. اما نکته ای که اینجا جلب توجه می کند آن است که باز هم افراطی ها به جای آنکه دلسوزانه به نقد عملکرد مسئولان نیروی انتظامی بپردازند نوک پیکان حملات خود را به سمت دولت و از جمله آقای ظریف برده اند تا نشان دهند چقدر حقد و کینه از انتخاب تاریخی مردم دارند و از هر مسئله ربط و نامربوطی برای کوفتن این دولت عبایی ندارند. این عزیزان که همیشه پشت ظاهر مقدسشان پنهان اند و جز مایه گذاشتن از خود خدا تا امام و ولایت فقیه حرفه و هنری ندارند همانانی هستند که در حوادث تاسوکی و ترور دانشمندان هسته ای و ده ها مورد دیگر در زمان دولت قبل هیچ گاه دولت را مقصر و مسئول این حوادث ندانسته و فقط به مرثیه سرایی می پرداختند و خوش انصافهایشان نهایتا به دستگاه های ذی ربط منتقد بودند اما اکنون ساز دیگری کوک کرده اند. انشاالله مردم ما روز به روز با این چهره های دو گانه بیشتر آشنا شده و دیگر فریب ظاهر و حرف های مقدسشان را نمی خورند.
والسلام
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
شنبه 93/1/9 — azadnagar -
نظر
صالحی رییس سازمان انرژی اتمی :
من به کسانی که انتقاد دارند میگویم شما محل مصرف سوخت بیست درصد را پیدا کنید تا ما هم تولید کنیم .
برخی میگویند که فعالیت رآکتور اراک هم متوقف شده است، در حالی که رآکتور اراک هنوز راهاندازی نشده است که متوقف شود.
برچسب ها :
تا حدودی سیاسی ,
پنج شنبه 93/1/7 — azadnagar -
نظر بدهید
دمپایی!
با اجازه آقای فریدون مشیری
بی تو ای برق، شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم»
بند رخسار تو در رفت ز تنبان نگاهم
چاله آمد سر راهم
پای بی صاحب من «زرت» در آن چاله فروشد
هیکل گنده مخلص دمرو شد.
**
در تهی خانه جیبم، غم قبض تو درخشید
بر سماور کده نفتی ذهنم،
قوری یاد تو ای برق خروشید،
چایی خاطره جوشید!
«یادم آمد که شبی با تو از آن کوچه گذشتم»
پی دیوار نگشتم.
توی آن چاله لولهکشی آبکی گاز فزرتی
نفتادم، نفتادم.
با تو گفتم که تو گهگاه کجایی؟
وصل ناگشتن از آن به که بیایی و نپایی
لامروت، تو مگر دشمن مایی؟
«من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفایی!»
برچسب ها :
چرت و پرت ,