پنج شنبه 92/6/7 — azadnagar -
نظر بدهید
به راستی اقتدار و حاکمیت در کره ارض باید به چه کسی واگذار شود؟ به این بندگان پاک و نمازگزار و یا به دلقک های جنایت کار پیری که به اریکه ریاست جمهوری چون قله دیگری از شهرت و افتخار می نگرند که باید با هر تزویری بر آن دست یافت و آن گاه قصر عاج خویش را بر پایه های غفلت و جهالت مردم بنا کرد؟ به راستی اقتدار و حاکمیت در کره ارض باید به چه کسی واگذار شود؟
برچسب ها :
مردان بی ادعا ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
شرح پریشانی ...
...نقل این قصه نه واژه که جنون می طلبد
فتح این قلعه نه شمشیر، که خون می طلبد
طعمِ زهری که چشیدیم، چه کس می داند؟
عمقِ زجری که کشیدیم، چه کس می داند؟
شانس ما، سیل هم، آهنگِ زمین ما کرد
روزگار از ما، صد رازِ مگو افشا کرد...
چقدر شاعرِ در حال نگفتن باشم؟
تا کی اینگونه زبان بسته و الکن باشم؟
یک نفر باید از این فاجعه حرفی بزند
ادامه مطلب...
برچسب ها :
جملات ناب ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر
به نظر من جامعه دینی یعنی جامعه اخلاقی. در جامعه دینی، آنچه مهم است اخلاقی عمل کردن است. جامعه دینی مساوی با جامعه فقهی نیست، یعنی می توان جامعه ای را تصور کرد که در آن تمام رفتارهای انسان ها طبق موازین فقه باشد اما از روحِ دین و روحِ اخلاق فرسنگ ها فاصله داشته باشد. فقهی بودن به هیچ وجه ضامن دینی بودن نیست و در پاره ای موارد حتی نشانه غیبت روحِ دین است، نشانه زیاد چسبیدن به قشر و ظواهر است؛.. ولی جامعه اخلاقی با جامعه دینی انطباق بسیار زیاد دارد. در دلِ اخلاق، حقوق و تکالیف هم می گنجند؛ حقوق و تکالیفی که فرد را در خلوت هم مقید می کند چه رسد به وقتی که در جمع حضور دارد.
ساده ترین آنها راست گفتن، غیبت نکردن، تهمت نزدن، و آبروی خلایق را نبردن و ....
برچسب ها :
راه ناهموار ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
آیت الله قاضی امام جمعه دزفول
بمباران های شدید عراق
دزفول در آتش
در شمال خوزستان، عراقی ها به دزفول خیلی نزدیک شدند ، اما (دزفولی ها) در شهر مانده بودند. دزفول شهری مذهبی است که بافت اجتماعی و فرهنگ شهر اجازه نمی داد کسی شهر را ترک کند. ... جوانان دزفولی هر کار کردند تا مردم و مدافعان در آسایش باشند. سریع برای کمک به هر جا بمباران می شد می رفتند، با مجوز دادستانی نانوایی ها را باز کردند و نان پختند و به مردم شهر کمک می کردند. امام جمعه ی شهر سید مجد الدین قاضی دزفولی ، 70 سالش بود . محاسنی سفید داشت و قدی که زیر شکنجه های ساواک خمیده شده بود. با روحیه ی شاداب و سر زنده اش قوت قلب جوانان و مردم بود. می گفت خاک زیر پای رزمندگان متبرک است. آن را می بویید....
منبع : کتاب دایره المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق ص 70
برچسب ها :
تلخ و شیرین های جنگ ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر
خاطرات فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی
فاطمه طباطبایی :
پس از آنکه مقدمات ظاهری سفر (حج) آماده شد نزد امام رفتم و و ایشان بعضی از مسائل و مناسک حج را برایم گفتند و جملات زیبایی بازگو کردند؛ مضمون گفته های امام این بود : تلاش کنید در سرزمین وحی، بت هایی را که خود تراشیده اید، بشکنید و فقط به خدا متوجه باشید. این را نیز بدانید تا باور نکنید، تا ایمان پیدا نکنید، موثری جز خداوند در جهان وجود ندارد، نمی توانید از شرک رهایی پیدا کنید.... سخنان امام به دلم نشست – تصور درستی از آنها نداشتم و معنای دقیق آن را نفهمیدم – اما متوجه شدم که چقدر از حقیقت دین ناآگاه و در عقاید و باورهای خودساخته ام، غوطه ورم.
منبع : کتاب اقلیم خاطرات ص 271
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
گاو و خر ....
گفت یکی پیر به فرزند خویش :
پند شنو تا که بیابی فراغ
این همه خوردم به جهان، ای پسر
در گذر تجربه، دود چراغ
این همه علم و هنر آموختم
گاوتر از گاو نندارم سراغ
گر چه مفید است همه جای او
از کپل و سینه و سر تا دماغ
لیک چنان کودن و کلّه خر است
که نشناسد بشر از با جناق
کله او گُنده تر از هیکلش
عقلش، اندازه تخم کلاغ
در عجب از کار خدایم، که شاخ
بهر چه داده است به این قلچماق
این مَثَلِ گاو از آن گفته ام
تا که بگویم به تو شرط بلاغ
گاو، ولی نعمت گوساله هاست
خر نشی با گاو طرف شی، الاغ !
برچسب ها :
چرت و پرت ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
وظیفه دینی، در جهان حاضر عبارت می شود از تلاش برای بنای اجتماعی که در آن راحت بتوان راست گفت و مشکل بتوان دروغ گفت. و به زبان دیگر جامعه ای که ساختارش مشوق راستی باشد و دروغ را بی وجه و بیهوده کند.... جامعه دینی جامعه ای است که در آن جامعه، مردم برای عمل به ارزش های اخلاقی دچار زحمت نشوند. چنان نباشد که کسی برای گفتن حقی یا گرفتن حقی ، دچار انواع تضییقات بشود،از آبرو و همسر و شغل و خانه و زندگی خود بگذرد ... اینها نشانه اعوجاج در معماری اجتماع اند و نهایتا هم به ویرانی آن منتهی خواهند شد.... نشانه های جامعه دینی رونق روضه خوانی و حج و زیارت و قرائت قرآن نیست. نشانه اش آن است که پاکی در آن کم هزینه است و ناپاکی پر هزینه. گرفتن حق آسان است و خوردن حق دشوار.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
سفر والدهایم. دبیر کل سازمان ملل به ایران و ملاقات با اشرف پهلوی قبل از انقلاب
اشتباه بزرگ دیپلماتیک ایران...
ایرانی ها پس از حمله عراق به شورای امنیت شکایت نکردند و حتی وقتی والدهایم، دبیر کل سازمان ملل، شخصا از ایرانی ها پرسید که شکایتی ندارند، جواب ایرانی ها منفی بود. ایرانی ها والدهایم را دوست نزدیک شاه فراری می شناختند و کسی که در تمام سال گذشته ، در ماجرای گروگان گیری ، هیچ گونه همدردی با ایرانی ها نداشته .... آن ها سازمان ملل را در ادامه ی وزارت خارجه آمریکا می دیدند و تنها تصویری که از والدهایم در ذهنشان بود عکسی از او در حال بوسیدن دست ملکه ی پیشین ایران فرح بود.....
منبع: کتاب دائره المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق ص 63
برچسب ها :
تلخ و شیرین های جنگ ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
عملیات کمان 99
نخستین طرح جنگی ایران کمان 99 بود که نیروی هوایی ارتش ایران روی میز گذاشت تا جواب حمله هوایی عراق را داده باشد. صبح اول مهر 150 جنگنده ایرانی در آسمان شهرهای عراق به پرواز در آمدند، بربری، دل حامد، و زنجانی از خلبانانی بودند که تاسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک را به آتش کشیدند. برخی هم به نیروی دریایی عراق در خلیج فارس حمله کردند و برخی به تاسیسات در بغداد و بصره.
عراقی ها شوکه شدند. مهدی بشارت ، کاردار سفارت ایران در بغداد ، می گفت : « تلویزیون عراق با آب و تاب از حمله ی هوایی عراق به ایران می گفت و اعلام می کرد تمام هواپیماهای ایران را نابود کرده اند. خیلی ناراحت بودم. دو روز بعد در دفترم حس کردم که بغداد به لرزه افتاده است. هواپیماها به بغداد حمله کرده بودند. هواپیماهای ایران مثل باران بر سر موسسه های نظامی و دولتی عراق بمب می ریختند....»
برچسب ها :
تلخ و شیرین های جنگ ,
چهارشنبه 92/6/6 — azadnagar -
نظر بدهید
خاطرات فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی :
دوستان (امام خمینی) با هزینه خود کتاب تحریر الوسیله را که در ترکیه آن را کامل کرده بودند منتشر می کنند. پس از چاپ، نمونه آن را نزد امام بردند، اما با خشم و نارضایتی امام رو به رو شدند، زیرا روی جلد، نام امام را با القاب مدح گونه «زعیم الحوزات العلمیه» نوشته بودند. امام می گویند : این اوصاف را که به من نسبت داده اید خلاف واقع است و آن ها را از روی جلد پاک کنید ! دوستان می گویند : این کار شدنی نیست؛ زیرا آن ها چاپ شده اند. امام می گویند : پس رساله ها را توزیع نکنید.
دوستان چاره اندیشی می کنند و مهری تهیه کرده و روی آن القاب می زنند و سپس پخش می کنند. جالب آنکه امام هزینه این کار را خود پرداخت کردند.
منبع : کتاب اقلیم خاطرات ص 250
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,