سه شنبه 92/6/5 — azadnagar -
نظر بدهید
در همان روزها ، نخستین چیزی که در نظرم جلوه کرد، توجه و محبت آقا به خانم (همسر امام) بود.
هنگام صرف غذا که همیشه سر ساعت معین بود، کنار سفره می نشستیم. خانم در آشپزخانه خودشان غذا را می کشیدند، از همین رو آخرین نفری بودند که به ما می پیوستند؛ اما تا خانم نمی آمدند، آقا دست به غذا نمی زدند، اگر ما گاهی شروع به کشیدن غذا می کردیم، آقا با صدای بلند خانم را صدا می زدند و از ما می پرسیدند خانم نمی آیند؟ ما متوجه می شدیم که آقا می خواهند با حضور خانم شروع به خوردن غذا کنیم.
منبع : کتاب اقلیم خاطرات. خاطرات فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی ص 215
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
سه شنبه 92/6/5 — azadnagar -
نظر بدهید
قال رسول الله :
بنده خداوند، فقیه کامل و تمام عیار نمی شود مگر آنگاه که خشم و کینه اش با مردم فقط به خاطر خدای عزّوجل بوده، و مگر آنکه برای قرآن ، وجوه و معانی فراوانی ببیند، سپس به وجودش مراجعه نموده و بیش از هر کس، نفس خودش را دشمن بدارد.
میزان الحکمه ج 10، ص 4692
برچسب ها :
نکته ها از گفته ها ,
سه شنبه 92/6/5 — azadnagar -
نظر بدهید
عزت و حیات ما در استقامت است و اکنون کیست که این حقیقت را نداند؟ سر فرود آوردن در برابر دشمن نه تنها با قبول قرن ها ذلت و خواری همراه است، بلکه تجدید حیات اسلام و اشاعه آن را تا آینده ای نامعلوم به تاخیر خواهد انداخت، و کیست که این حقیقت را نداند ؟
برچسب ها :
مردان بی ادعا ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر بدهید
مناجات
شاعر : رسول محلاتی
خدایا ! به پیت و به بشکه قسم
به زنجیر چرخ درشکه قسم
به گلرنگ و ریکا و تاژ و گلی
به ماله به فرقون، به استامبولی
به بیکار و بی پول و بی اسکناس
که از جیب خود می کند اختلاس
به چرتی که شلوار شُل می زند
ش÷ش توی جیبش دُهل می زند
خدایا! به آبی و قرمز قسم
به اصلا، به عمرا، به هرگز قسم
به نعل و به چکّش ، به دیوار و در
به عمری که شد در نوشتن هدر
مدد کن فیوز کسی نپّرد
خرِ لنگِ ما هم ز پل بگذرد
در این دهرِ نامردِ گردن کلفت
بیفتد به چنگم دو تا گوشِ مفت
زنم هر چه جیغ است و فریاد و داد
کسی نیز عین خیالش مباد
منبع : کتاب یک بغل کاکتوس ص 105
برچسب ها :
چرت و پرت ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر بدهید
آنهایی که کاسبانه وارد عمل سیاسی و اجتماعی شدند....
توین بی(تاریخ دان انگلیسی) تعبیری دارد، وی می گوید : « پیامبران کشیش هایی بودند که مزد نمی گرفتند ». همه کسانی که در این دنیا موفق شدند – از پیامبر یا غیر پیامبر – کسانی بودند که اهل گذشت بودند. آنهایی که کاسبانه وارد عمل سیاسی و اجتماعی شدند به نتیجه مهمی نرسیدند.
امر هدایت با کاسبی، مزد گیری و اجرت طلبی منافات مطلق دارد. آدمیان وقتی که در کسی گذشتی را می بینند، جذب او می شوند.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر بدهید
صدای پای جنگ
شهریور سال 1359 توپ های عراق مرزنشین های ایرانی را گلوله باران می کردنداما هیچ کس صدای مرزنشین ها را نمی شنید. نیمه شهریور توپ خانه عراق قصر شیرین را گلوله باران کرد. اما توپخانه ایران به گلوله باران اطراف شهر خانقین اکتفا کرد و صرفا آمادگی خود را نشان داد. در 16 شهریور عراق ارتفاعات خان لیلی و زینل کش در استان کرمانشاه را اشغال کرد.عراقی ها به پیش رویشان ادامه دادند و پاسگاه تنگاب کهنه را هم اشغال کردند.در 19 شهریور عراق به ارتفاعات میمک در شمال استان ایلام هم حمله و ارتفاعات میمک را هم اشغال کرد. فرماندهان نظامی ایران هنوز هجوم عراق را در حد درگیری های مرزی تفسیر می کردند.
دورتر از خط مقدم
سو استفاده عراق از ضعف شدید دیپلماتیک ایران
ایرانی ها وزیر خارجه نداشتند چون مجلس و رییس جمهور نمی توانستند سر یک نفر توافق کنند اما عراق در حوزه ی دیپلماتیک بسیار حساب شده کار می کرد. پس از حمله (ارتش عراق) به میمک، به وزارت خارجه ایران مودبانه نوشتند « ایران به سرزمین عراق تجاوز و قرارداد 1975 الجزایر را نقض کرده است. ما هیچ قصد آزمندانه ای نسبت به اراضی ایران نداریم. » به سازمان ملل متحد، کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه ی عرب، سازمان وحدت آفریقا، بازار مشترک اروپاو... هم نامه نوشتند که « از زمان تیره شدن رابطه ی ایران و عراق، برخوردهایی در مرزها روی داده است و نیروهای ایرانی مرتکب تجاوزهایی نسبت به اشخاص ، نفوذ به اراضی عراق و خراب کاری هایی شده اند که عراق آنها را دفع کرده است. »
30 شهریور سعدون حمادی آخرین نامه اش را برای سازمان های بین المللی چنین نوشت « ایران تمام تعهدهای خود را نسبت به معاهده ی الجزایر لغو کرده ، ولی دولت جمهوری عراق به حفظ رابطه های خوب با تمام کشورهای همسایه ، مخصوصا ایران علاقه مند است و به هیچ وجه قصد جنگ کردن یا توسعه ی دامنه اختلاف ها با ایران را، بیش از آن چه دفاع مشروط باشد ، ندارد.»
منبع : کتاب دایره المعارف مصور تاریخ جنگ ص 51
برچسب ها :
تلخ و شیرین های جنگ ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر
خاطرات فاطمه طباطبایی همسر مرحوم سید احمد خمینی :
امام موسی صدر (دایی فاطمه طباطبایی) گفته بودند : من احساس می کردم که باید روزی کار ناتمام سید جمال الدین اسد آبادی را به سرانجام رسانم؛ با این تفاوت که خطای او را تکرار نکنم.
سید جمال الدین تصور می کرد می تواند اصلاح جامعه را از مسئولان آغاز کند؛ در حالی که من معتقدم باید کار را از توده مردم آغاز و با ارتقاء سطح فکری و اجتماعی آنان، مصالح جامعه را بر مسئولان تحمیل کرد.
منبع : کتاب اقلیم خاطرات. خاطرات فاطمه طباطبایی همسر مرحوم سید احمد خمینی ص 201
برچسب ها :
تیغ خاطرات ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر بدهید
حاجی حاجی مکه
شاعر علی داوودی
های ، بچه جان !
تازگی شنیده ام که گفته ای فلان رییس
رانت خورده است و برده است و...
پس لذه و هکذا ...
نه، چنین نبوده است و نیست نیز
عرض می کنم به خدمت شما :
ای بزرگوار و ای عزیز !....
فکر کن به این که انقلاب از قبال من چقدر سود کرده است
گیرم این که این حقیر
چیزهای انقلاب را
دود کرده است
گیرم این که من ....
گیرم این که من ... نه، تو !
تو چه کار کرده ای ؟
من هزار شام روزه بوده ام
جمعه یا سه شنبه من نماز جمعه خوانده ام
از زمان شاه من گرسنه مانده ام
راهیان جبهه های نو را
چار قُل دعا نموده فوت کرده ام
هر که پشت این نظام فحش داده ، من سکوت کرده ام
رفته ام به کربلا
با هزار نیت قشنگ
چند بار هم به جبهه ها
- گر چه بعدِ جنگ –
چفیه بسته ام هم سفید و هم سیاه
بلکه راه راه
تا کسی نگوید که گیج بوده ام
یا که توی انقلاب ، من هویج بوده ام
یک دو بار هم بسیج بوده ام
جزء شصت و پنج و حزبِ بیست و هفت را
بیست بار حفظ کرده ام
بارها خودم شمرده ام
شصت و پنج سکه برده ام
سالهای سال در شمال
نم نمِ غم جنوب بوده ام
الغرض، خلاصه خوب بوده ام
جبهه و جهاد اگر که توی کارنامه ام نبود و نیست،
کار من هزار بار محترم تر است و بیست
کار من جهاد اکبر است
هم تظاهرات روز قدس جزو کارهای سال و ماه و
هفته من است
هم مسائل شگفت انقلاب
یادگار عمر رفته من است
خانه ام پُر است از تبرّک هزار تا حرم
لوح دستخط حضرت امام
لوح «نون» «والقلم»
شال سبز و قابهای خالص از طلا
عکس کربلا
بارها به خواب دیده ام که یک وجود سبز پوش
سکه می دهد به من
خارج از ریال یا تومن
بعد از آن به چابکی
برده ام هزار و یک تبرّکی
من، منِ صبور و ساده، دل به انقلاب داده
من، منِ پیاده ، من که مثل کاسه داغ
من،منِ همیشه خر، منِ الاغ
توی سالهای پیش از این
بی قرار بوده ام
اهل کار بوده ام
من که این زمان خودم
از برادران پشت پرده ام
واقعا چه کارها نکرده ام !
....
منبع : کتاب یک بغل کاکتوس ص 103
برچسب ها :
چرت و پرت ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر بدهید
طائفه ای به نام اشاعره در تاریخ فرهنگ اسلامی ظهور کردند، و معتقد بودند خداوند فوق اخلاق است، نظرشان این بود که اگر خداوند تمام وعده های خود را خُلف کند ، پیامبران را به جهنم و عاصیان را به بهشت برد، بر او هیچ ملامتی نیست. زیرا او در مُلک خود عمل می کند و نه در ملک دیگری. مالک حق دارد که با مملوک خود هر کار دلخواهی را انجام دهد.
پرستیدن چنین خدایی آدمی را به سیرت و صفت خاصی در می آورد. خدای خودکامه فوق قانون و فوق اخلاق ، منطق رفتارش رفته رفته به منطق رفتار عابدانش سرایت می کند.
حاکمانی که برای خود شانی این چنین قائل هستند، و خود را ظل الله می دانند، خدایشان آن خدای خودکامه است...
اکنون به قرآن مراجعه کنید. خداوند در باب فرستادن انبیاء می فرماید :
(اینان) پیامبرانی مژده آور و هشدار دهنده هستند، تا بعد از (فرستادن) پیامبران ، مردم را بر خداوند حجتی نباشد،و.... سوره نساء آیه 165
یعنی فرستادن پیامبران برای این است که اگر خداوند با مردم احتجاج کرد و پرسید چرا به راه مستقیم بی اعتنا بودید قادر به دادن پاسخی نباشند و راه حجت بر آنان بسته باشد.
این آیه بسیار امید بخشی است و به اعلی درجه، عقلانیت و حقوق ذاتی انسان را تایید می کند.
خداوند که قدرت مطلق است به ما آدمیان، که در پنجه قدرت او هستیم، مجال و رخصت احتجاج داده و خود چنان عقلانی عمل کرده که ، حجتی علیه او نداشته باشیم.
پرستیدن این چنین خدایی به عابدان و بندگان درسِ تبعیت از حجت در رفتارهای ارتباطی می دهد. می گوید حجت را در پای قدرت قربانی نکنید؛ تابع حجت باید، نه خاضع قدرت.
برچسب ها :
راه ناهموار ,
دوشنبه 92/6/4 — azadnagar -
نظر بدهید
ابوشریف فرمانده عملیات سپاه که بر خلاف بسیاری از پاسداران رابطه بهتری با بنی صدر دارد. گزارش او بنی صدر را مطمئن کرد تانک های عراق در مرز آرایش گرفته اند.
جلسه مهم بنی صدر و نظامیان....
تابستان 1359 گزارش هایی از تحرکات مرزی عراق خبر می داد. اما کسی باور نمی کرد این ها نشانه ی جنگ باشد.
24 مرداد 1359 ، فرماندهان ارشد عملیاتی ارتش و سپاه در انتاق جنگ لشکر 81 زرهی جلسه ای بسیار مهم با بنی صدر و مشاوران نظامیش برگزار کردند. فرماندهان از تحرکات گسترده ی سپاه دوم عراق در امتداد نوار مرزی و گلوله باران مداوم پاسگاه های مرزی گفتند.
بنی صدر و نظامی های همراهش اصلا گزارش ها را جدی نگرفتند و مدام به هم نگاه کردند و پوزخند زدند.
می گفتند آنها تانک واقعی نیستند، ماکتِ تانک اند. می خندیدند و می گفتند. آخر جلسه هم بنی صدر و مشاورانش گفتند :
شما اصلا نترسید. ارتش عراق جرات نمی کند حتی گوشه ی چشمی به خاک ایران بیاندازد.
ابوشریف را مامور کردند بیاید از نوار مرزی سرپل ذهاب بازدید کند. « ابوشریف را بردیم مرز. با دوربین، دقیق وضعیت تجمع و آرایش صد و پنجاه تانک لشکر 6 زرهی سپاه دوم عراق را نشانش دادیم. گفت : آقا این ها ماکت نیستند، تمامشان تانک اند. »
هر چه مسئولان ایرانی غافل بودند، مسئولان عراقی با برنامه جلو آمدند.
منبع : کتاب دائره المعارف مصور تاریخ جنگ ص 32
برچسب ها :
تلخ و شیرین های جنگ ,